شما به این صفحه دسترسی ندارید. شما به طور خودکار به صفحهٔ اول هدایت خواهید شد. برای دسترسی سریعتر بر روی خانه یا جستجو کلیک کنید.
یکشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۰ – ۱۵:۳۱:۰۰ (وقت ایران) – یونیت آزاد خبر.
شما به این صفحه دسترسی ندارید. شما به طور خودکار به صفحهٔ اول هدایت خواهید شد. برای دسترسی سریعتر بر روی خانه یا جستجو کلیک کنید.
یکشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۰ – ۱۵:۳۱:۰۰ (وقت ایران) – یونیت آزاد خبر.
سالهاست که دانشمندان و پزشکان مختلف بهدنبال راهی برای افزایش طول عمر انسان هستند. داستانهای فراوانی در مورد جاودانگی و یافتن اکسیر حیات شنیدهایم. اما هیچکدام تا به امروز نتوانستهاند به این خواست چندین سال نسل بشر پاسخ درستی بدهند. شاید بهدلیل نداشتن دانش کافی، نبود امکانات و محدودیت دسترسی به دادههای پزشکی و دارویی افراد مختلف است که نتوانستهایم به این هدف مهم دست پیدا کنیم.موضوعی که شاید قفلش با کلید فناوریهای نوینی مانند هوش مصنوعی (AI) و بلاک چین گشوده شود. طی ۶۰ سال گذشته، میانگین امید به زندگی افراد از زمان تولد حدود ۲۰ سال افزایش یافته و از ۵۲٫۵ به ۷۲ در سال ۲۰۱۸ رسیده است. ما شاهد موجی باورنکردنی از نوآوریهای حوزه فناوری در این دوره زمانی هستیم. معرفی اینترنت، پیشرفتهای پزشکی و درک بهتر از طرحهای بهداشت عمومی، مسیر زندگی بشر را تغییر داده است.با توجه به اینکه در حال حاضر فناوریهای جدیدی مانند بلاک چین و هوش مصنوعی صحنهها را تسخیر کردهاند و از محبوبیت ویژهای هم برخوردار هستند، میدانیم که تحولات بنیادین بیشتری در راه است. این فناوریهای تحولآفرین راه را برای عمر طولانیتر و زندگی سالمتر افراد هموار میکنند.برای اینکه بدانیم خدمات درمانی بهلطف این فناوریها، تا چه اندازه توانسته پیشرفت کند، دو شرکت اینسیلیکو مدیسین (Insilico Medicine) و لانجنسیس (Longenesis) را با هم مرور میکنیم. این بررسی را گری زدمودز (Garri Zmudze)؛ متخصص باتجربه سرمایهگذاری و استارتآپهای نوآورانه در زمینه بیوتکنولوژی انجام داده است و ما آن را در قالب مقالهای در وبسایت کوین تلگراف میخوانیم.در این مطالعات مشخص شده است که چگونه موارد استفاده از هوش مصنوعی در حوزه خدمات درمانی همراه با پیدایش اپلیکیشنهای بلاک چینی رشد کرده است.خدمات درمانی دادهمحوردر سال ۲۰۱۴، الکس ژاورونکوف (Alex Zhavoronkov)، فعال در حوزه راهکارهای افزایش طول عمر در شرکت اینسیلیکو مدیسین، با من تماس گرفتند. این شرکت بر اساس یک فرض ساده اما بنیادی و متفاوت کار میکرد؛ استفاده از هوش مصنوعی برای سرعتبخشیدن به فرایند کشف و توسعه دارو.در آن زمان که با آنها صحبت کردم، استفاده از هوش مصنوعی، هم در اذهان عمومی و هم از نظر کاربردهای پزشکی، هنوز یک فناوری نوپا محسوب میشد؛ اما در طول هفت سالی که در این شرکت سرمایهگذاری کردم، آنها با استفاده از هوش مصنوعی، تحقیق و توسعه در بخش درمانی را کاملاً متحول کردند.این پیشرفت سریع و توسعه روشهای درمانی جدید، از حجم بالای دادههایی که این شرکت برای یافتن بهترین روش درمان بعدی پردازش میکند، سرچشمه میگیرد. این اطلاعات از دادههای ژنومی و پروتئومی (دو شاخه مهم زیست مولکولی در پزشکی) بیماران در بخشهای مراقبتهای درمانی به دست میآیند. آنها با ساخت دهها ترکیب دارویی جدید، پتانسیل فوقالعادهٔ استفاده از هوش مصنوعی در حوزه مراقبتهای بهداشتی مبتنی بر دادهها را نشان دادهاند.البته، این پیشرفت چشمگیر در اینسیلیکو چندان بدون مانع هم نبوده و کار با حجم عظیمی از دادهها، چالشهای خاصی را در خصوص تمرکز و امنیت ایجاد کرده است. دادههای مربوط به حوزه خدمات درمانی پراکنده و مجزا هستند. هر پزشک، مرکز پزشکی و بیمارستان از اطلاعات بیماران خود نگهداری میکند و بهدلیل وجود قوانین حفظ حریم خصوصی افراد، معمولاً در صورتی که بیمار به مراقبتهای درمانی نیاز داشته باشد، اطلاعات او به اشتراک گذاشته میشود. با آنکه دسترسی به دادههای تلفیقی بیماران برای موفقیت الگوریتمهای هوش مصنوعی اینسیلیکو موضوعی حیاتی بود، اما چنین اطلاعاتی در دسترس آنها قرار نداشت.حریم خصوصی و فناوری بلاک چینالکس و تیم اینسیلیکو بهدلیل نگرانی درخصوص موضوعات امنیتی و متمرکزبودن این نوع دادهها بهدنبال راهحلهایی برای رفع این موضوع بودند تا آنکه فناوری بلاک چین و دفتر کل توزیعشده را یافتند. تغییرناپذیری ورودیها در بلاک چین و توانایی داشتن چندین نود (Node) غیرمتمرکز که این نوع دادهها را به یک دفترِ کلِ مشترک متصل کنند، در واقع راهحلی برای مشکلات پیچیده مرتبط با دادههای بیماران بود. این فناوری همان چیزی بود که دنبالش بودند؛ اما آنها به شریکی نیاز داشتند تا با کمک او بتوانند سیستم موردنظر خود را راهاندازی کنند. اینسیلیکو یک سرمایهگذاری مشترک با یک شرکت اروپایی پیشرو در زمینه بلاک چین به نام بیتفیوری (Bitfury) ترتیب داد. بیت فیوری در حال حاضر یکی از شرکتهای بسیار بزرگ فناوری نوظهور در قاره اروپا است. نتیجه این سرمایهگذاری مشترک، راهاندازی یک شرکت جدید به نام لانجنسیس (Longenesis) بود. هدف لانجنسیس کاملاً روشن بود؛ ایجاد یک اکوسیستم بلاک چینی در حوزه خدمات درمانی که قادر باشد الزامات حساس دادههای حوزه سلامت و نیازهای کاربردی تحقیقات بیوتکنولوژی را برآورده کند.لانجنسیس محیطی مبتنی بر بلاک چین را برای سهامداران صنایع بهداشت و درمان و بیوتکنولوژی شامل سازمانهای مرتبط با بیماران، گروههای تحقیقاتی زیست پزشکی، شرکای تحقیقاتی و حامیان این بخش، طراحی کرد.مزیتِ راهحلی که لانجنسیس ارائه میدهد این است که همواره پیشینهای از رضایت بیمار وجود دارد. هنگامی که بیماران موافقت میکنند که اطلاعات خود را برای هر هدفی به اشتراک بگذارند، همواره مدرکی غیرقابلتغییر از مجوز آنها وجود دارد.اولین دستاورد و محصول آنها یعنی کیوریتور (Curator) بود. ابزاری که بیمارستانها و سایر سازمانهای مراقبتی برای ارائه دادهها به محققان بهصورت ایمن و با تأیید رضایت بیماران و بدون بهخطر افتادن حریم خصوصی این افراد، استفاده میکنند. این برنامه به محققان امکان میدهد که مجموعهای از دادهها را بدون بهخطرانداختن امنیت اطلاعات بیماران، بررسی کنند.هنگامی که یک محقق یا شرکتِ علاقهمند به استفاده از دادهها بخواهد از آنها استفاده کند، محصول بعدی لانجنسیس با نام اینگیج (Engage) این امکان را برای آنها فراهم میکند. اینگیج به بیمارستانها و محققان اجازه میدهد تا بهسرعت بیماران را وارد آزمایشها و تحقیقات تازه پزشکی کرده و رضایت بیمار را در هر مرحله ثبت کنند.صرفنظر از اینکه در این سیستم از هوش مصنوعی برای تجزیهوتحلیل دادههای جدید پزشکی استفاده شود یا از سوابق پزشکی افراد، فرد بیمار از روند پزشکی خود مطلع شده و در صورت صلاحدید میتواند به ادامه روند درمان رضایت دهد.لانجنسیس این راهکار را در بیمارستانهای ایالتی، بانکهای اطلاعات پزشکی دولتی (BioBank) و گزینههای دیگر به کار گرفته است. عملکرد لانجنسیس، به شرکتهای هوش مصنوعی مانند اینسیلیکو امکان میدهد به حجم وسیعی از دادهها که میتوانند برای تجزیهوتحلیل هوش مصنوعی مورد استفاده قرار گیرند، دسترسی داشته باشند. ویژگیای که درنهایت به درمان بیشتر و کشف داروهای جدید منتهی میشود.دادهها، بلاک چین و طول عمر انساندر این مقاله تنها فرصت بررسی دو شرکت فعال این حوزه را داشتیم؛ اما هزاران استارتآپ، مؤسسه تحقیقاتی و پزشک وجود دارند که بهطور خستگیناپذیر برای بهبود طول عمر انسان تلاش میکنند. همه آنها میتوانند از دادههای نگهداریشده در بلاک چین و توان تحلیلی هوش مصنوعی، بهره ببرند.یک بیمارستان با اندازه متوسط، سالانه ۷۶۰ ترابایت داده تولید میکند، اما متأسفانه ۸۰ درصد این دادهها بدون ساختار مناسب بوده و در دسترس محققان قرار نمیگیرد. این دادهها باید ایمن باقی بمانند و در عین حال برای استفاده از آنها به اعلام رضایت بیماران نیاز است. این قطع ارتباط اطلاعات با حوزههای فعال، مانع از پیشرفت در تمام جنبههای پزشکی میشود. همگامشدن بلاک چین و هوش مصنوعی میتواند قفل این کار را برای تجزیهوتحلیل دادهها باز کرده، کسب رضایت از بیماران را سرعت بخشد، دادههای بالینی را پیگیری کند و در بسیاری امور دیگر به این حوزه کمک فراوانی کند.کلام آخربدون حضور بلاک چین، هوش مصنوعی نمیتواند به دادههای پزشکی محافظتشده که برای یافتن راهحلهای جدید به آنها نیاز دارد، دسترسی پیدا کند. بدون هوش مصنوعی نیز، حجم عظیمی از دادههای محافظتشده در بلاک چین بهصورت امن باقی میماند؛ اما نمیتوان از آنها برای تحقیق استفاده کرد. پیشرفت، زمانی اتفاق میافتد که این نوآوریها با هم ترکیب شده و کار کنند. درست همان طور که در دهههای گذشته نیز ابتکارات و پیشرفتهای مهم حوزه بهداشت عمومی بهلطف ظهور شبکه جهانی وب اتفاق افتاد.بنابراین، هدف نهایی باید ارائه کامل این فناوریها به بازار باشد تا مراقبتهای پزشکی که در خصوص طول عمر انسان انجام میشود، در دسترس همگان قرار گیرد.
تحلیل کردن، بخشی جدایی ناپذیر از فعالیت در بازار سرمایه است. بدون درک تحلیل تکنیکال بازار سرمایه و تحلیل بنیادی نمیتوان به سودآوری سرمایه گذاریها امید بست و حتی بدتر، نمیتوان به حفظ سرمایه، دل خوش کرد! در این قسمت از یونیت آزاد خبر به سراغ کتاب «تحلیل تکنیکال بازار سرمایه» از «جان مورفی» میرویم و پای صحبتهای او در مورد این نوع از تحلیل مینشینیم. اگر از طرفداران پر و پا قرص تحلیل بنیادی هستید یا آنکه میخواهید میزان اطلاعاتتان را از تحلیل تکنیکال، بیشتر کنید، تا پایان این ماجرا با ما همراه باشید.
فهرست این مقاله
تحلیل تکنیکال چیست؟
داشتن درک عمیق نسبت به چیستی تحلیل تکنیکال بازار سرمایه، رمز توانایی در آن است. اگر ندانیم که در مورد چه چیزی صحبت میکنیم، قدرتی برای بروز خلاقیت هم پیدا نخواهیم کرد. فلسفه اصلی تحلیل تکنیکال بر سه اصل استوار است:
عملکرد بازار، خودش را روی قیمتها نشان میدهد
قیمتها با توجه به ترندها حرکت میکنند
تاریخ دوباره تکرار میشود
بیایید این سه بخش را با هم بررسی کنیم:
۱. همه چیز روی قیمت ها تاثیر می گذارد
طرفداران تحلیل تکنیکالی بر این باور هستند که قیمتهای بازار فقط به مسائل شرکتها ارتباط ندارد. بلکه این ماجرا برایند تاثیر جغرافیایی، سیاسی، فرهنگی، شیوه حرکت و خرید و فروش بزرگان بازار، مسائل روانشناختی، رویدادهای ملی، ماجراهای جهانی و … است. تمام این موارد دست در دست هم چیزی را نشان میدهند که ما آن را «قیمت سهم» مینامیم.
۲. هدف از تعقیب قیمت ها کشف روند و پیش بینی جهت حرکت است
تحلیلگران تکنیکال با این هدف، قیمتها را بررسی میکنند که بتوانند روند پنهان شده در ورای آنها را کشف کرده و وضعیت آینده آن را پیشبینی کنند. در غیر این صورت، پیروی کردن از روندها یا حتی کشفشان چیزی جر هدر دادن زمان، تلاش و حتی سرمایه نخواهد بود.
۳. تاریخ، باز هم تکرار می شود؛ فقط باید خوب نگاه کرد
تحلیلگران تکنیکال، علاقه زیادی به مطالعه تاریخ بازار سرمایه دارند. حتی نمودارهای چند دهه یا صده قبل را با نمودارهای فعلی مقایسه میکنند. نکته پنهان در این بررسی، کشف تصمیمهای روانی سرمایه گذاران و نتیجهای است که به بار آوردهاند.
تحلیلگران بنیادی و تکنیکال؛ دو روش برای نگاه به یک ماجرا
شاید با خودتان فکر کنید که تحلیلگران بنیادی و تکنیکال از زمین تا آسمان با هم فرق دارند؛ چون یکی با اعداد و ارقام ریز سر و کار دارد و دیگری به دنبال کشف ماجرای پنهان در پس بالا و پایین شدن قیمتها میگردد. اما به نظر جان مورفی، نویسنده کتاب «تحلیل تکنیکال بازار سرمایه» این دو نوع از تحلیل، فقط دو شیوه متفاوت نگاه به یک ماجرا هستند؛ نه چیزی بیشتر. تحلیلگر بنیادی به دنبال علت تغییر قیمتها میگردد اما تحلیلگر تکنیکال به نتیجه ماجرا نگاه میکند.
هر دوی این تحلیلگران به دنبال کشف یک چیز هستند: «کشف اینکه روند فعلی در چه جهتی حرکت میکند و قرار است در آینده چه جهتی را به خود بگیرد.» به همین دلیل است که بسیاری از تحلیلگران برتر به جای خط کشیدن میان تحلیل بنیادی و تکنیکال، سعی میکنند که در هر دو نوع تحلیل، دستی بر آتش پیدا کنند. چون این کار میتواند وسعت نگاه آنها به بازار سرمایه را دستخوش تغییرات بزرگی کند.
تحلیل تکنیکال چه مزیت هایی دارد؟
بیایید برای درک بهتر تحلیل تکنیکال بازار سرمایه، چند مورد از مزیتهای آن را با هم بررسی کنیم:
۱. انعطاف پذیری بالا
زمان یا حوزهای در تجارت وجود ندارد که نتوانید از تحلیل تکنیکالی برای بررسی آن کمک بگیرید. از بازار نفت در ۱۰۰ گذشته بگیر تا بازار ارزهای دیجیتال در همین لحظه، گسترهای هستند که میتوانید بدون محدودیت آن را زیر ذرهبین «Technical analysis» ببرید.
۲. دید گسترده نسبت به بازار
تحلیل تکنیکی به جای نگاه از یک دریچه ویژه، تمام بازار را مورد بررسی قرار میدهد. به همین دلیل، این توانایی را پیدا میکند که خیلی راحتتر از دیگر تحلیلگران، ترند را کشف کرده و قدم بعدی آن را پیشبینی کند.
۳. توانایی تعقیب قسمتهای فعال بازار
بازارها همیشه بین دورههای فعال و غیر فعال در حال نوسان هستند. وقتی یک تحلیلگر تکنیکی، بازار را مورد بررسی قرار میدهد میتواند روندهای فعال و غیر فعال را از هم تمیز دهد. سپس به جای آزمون و خطا، سرمایه خود را روی قسمتهای فعال بازار، سرمایه گذاری کند و روندهای غیر فعال یا رو به خاموشی را در نظر نگیرد. این یعنی توانایی گام برداشتن با نبض بازار!
۴. معامله گران بازه های زمانی مختلف هم می توانند از آن استفاده کنند
فرقی نمیکند که شما در چه بازه زمانی به معامله میپردازید؛ روزانه، هفتگی، کوتاه مدت، میان مدت یا حتی بلند مدت. چون میتوانید بدون هیچ محدودیتی از تحلیل تکنیکال بازار سرمایه برای برداشتن قدم بعدی نهایت بهره را ببرید.
۵. کشف نقطه های قوت و ضعف بازار
تحلیلگران تکنیکی میتوانند روند افزایش یا کاهش قیمت محصولات یا خدمات مختلف در بازار را با دقت بالایی پیش بینی کنند.
پاسخ به چند پرسش در مورد Technical analysis
همانطور که کمی قبل در مورد مزیتهای این نوع از تحلیل با هم گفتیم، نقدهایی هم به آن وارد است. البته بهتر است آنها را «پرسشهایی برای آگاهی بیشتر از تحلیل تکنیکی» صدا بزنیم. چون برای هر نقدی یک پاسخ وجود دارد. در ادامه، چند مورد از پُرتکرارترین نقدها نسبت به «Technical analysis» را با هم بررسی میکنیم:
۱. میگویند پایه تحلیل تکنیکال بازار سرمایه، بررسی نمودارها است. اگر این طور باشد که هر کسی میتواند از نگاه خودش بازار را تحلیل کند. آیا میتوان باز هم نام این ماجرا را تحلیل گذاشت؟
در پاسخ باید بگوییم که استفاده کردن از نمودارها و کمک گرفتن از آنها برای تحلیل کردن فقط ویژه تحلیلگران تکنیکی نیست؛ بلکه تحلیلگران بنیادی هم به طور گسترده از نمودارها استفاده میکنند. مادامی که نمودارها بر اساس دادههای واقعی ترسیم شده باشند میتوان از آنها برای هر نوع تحلیلی کمک گرفت.
۲. نمودارها علمی نیستند. شما نمیتوانید بر اساس یک ماجرای غیر علمی به تحلیل بپردازید
چیزی که بازار را به سمت خرید ناگهانی یک سهم و فروش ناگهانی سهمی دیگری سوق میدهد، ترکیبی غیر قابل تفکیک از مسائل روان شناختی معاملهگران و ماجراهای اقتصادی است. تحلیلگران تکنیکی از نمودارها برای اثبات یک ماجرای علمی استفاده نمیکنند. آنها به نمودارها همانند عکسی از یک گذشته مینگرند که رفتار افراد را به تصویر کشیده است.
به زبان ساده، معاملهگران با رفتار خود بالا یا پایین رفتن نمودارها و موجها را به وجود میآورند. شاید به همین دلیل باشد که خواندن نمودارها را یک هنر در نظر میگیرند نه یک آزمایش علمی. باید به این نکته توجه کنیم که حتی تحلیلگران بنیادی هم بعد از کلی بالا و پایین کردن دادهها در نهایت به جمع همان معاملهگرانی میپیوندند که روندها را به وجود میآورند.
۳. گذشته، تمام شده و آینده هنوز نیامده است. چطور میگویید که میتوان بر اساس گذشته، آینده را پیشبینی کرد؟
قبل از پاسخ به این پرسش، توجه شما را به انواع پیشبینیهای کاملا معمولی در زندگی جلب میکنیم: «پیشبینی وضع هوا»، «پیشبینیهای سیاسی» و حتی «پیشبینی آینده مالی». ما برای انجام هیچ کدام از این پیشبینیها به خودمان یا دیگران خرده نمیگیریم. جالبتر اینکه حتی تحلیلگران بنیادی هم به پیشبینی مشغول میشوند. پس چرا وقتی پای تحلیل تکنیکال بازار سرمایه به میدان باز میشود، حرف زدن از آینده و حرکت روندها را به چشم ماجرایی جدید و عجیب در نظر میگیریم؟
۴. بالا یا پایین رفتن قیمتها موضوعی تصادفی هستند و تحلیلگران تکنیکی فقط به دنبال ربط دادن آنها به دانستههایشان میگردند. در این مورد چه میگویید؟
این ماجرا حقیقت دارد که بسیاری از افراد تحصیلکرده در رشتههای مالی به ویژه کسانی که آموزشهایشان بر اساس تحلیل بنیادی بوده است، نمیتوانند به راحتی الگوهای موجود در نمودارها را کشف کرده و از آنها استفاده کنند. ولی این موضوع ربطی به وجود نداشتن این الگوها یا تصادفی بودن قیمتها ندارد. اگر فرض را بر این بگذاریم که قیمتها کاملا تصادفی ایجاد میشوند پس بر چه اساس میخواهیم سرمایه خودمان را در بازار سرمایه گذاری کنیم؟ این ماجرا چیزی شبیه به انداختن پولتان را در چاهی عمیق و امیدوار بودن به رخ دادن ماجرایی بسیار تصادفی است تا دری به تخته بخورد و شما بتوانید در اثر یک تصادف، سود کنید!
روند چیست و چه انواعی دارد؟
به زبان ساده، روندها، جهت حرکت قیمت در بازارها را نشان میدهند. ما به درک و تحلیل روندها نیاز داریم چون بازارها همیشه در یک جهت ثابت حرکت نمیکنند. اگر نگاهی به نمودارهای مختلف بازار سرمایه انداخته باشید میبینید که آنها به جای یک خط مستقیم رو به بالا یا پایین، مجموعهای از خطهای نامنظم زیگزاگی هستند. در حقیقت، جهت حرکت قلهها و درههای این زیگزاگها است که روند اصلی بازار را به ما نشان میدهد. تمام روندها به سه دسته اصلی تقسیم میشوند:
جهت حرکت این روند رو به بالا است.
جهت حرکت این روند رو به پایین است.
به آن «محدوده معاملاتی» هم گفته میشود که بیشترین نزدیکی را به خط مستقیم دارد. در این وضعیت، عرضه و تقاضا در تعادلی تقریبی به سر میبرند.
نگاهی به دسته بندی روندها از نظر اندازه
روندها به جز «جهت حرکت» از نظر اندازه نیز تقسیمبندی میشوند. شاید در ابتدا تعداد این تقسیمبندیها کمی گیج کننده باشد اما به درک و تحلیل تکنیکال بازار سرمایه، کمک شایانی میکند. در این ماجرا، روندها در سه دسته جای میگیرند:
روندهای اصلی یا بزرگ
گاهی زمان این روند بسیار طولانی میشود؛ مثلا نیم قرن یا حتی یک قرن!
روندهای متوسط
زمانی بین روندهای بزرگ و کوتاه را در برمیگیرند. شاید چند ماه، چند هفته یا چند سال.
روندهای کوتاه
بازه زمانی این روندها بسیار کوتاه است. چیزی بین چند دقیقه تا چند ساعت.
با شش اصل بنیادین تئوری داو آشنا شوید
«داو» و شریکش «جونز» یکی از پایهگذاران تغییرات اساسی در تحلیل تکنیکال بازار سرمایه هستند. نظریههای داو در مورد میانگین سهام شرکتهای برتر بورسی، هنوز هم یکی از اصلیترین مواردی است که تحلیلگران از آن استفاده میکنند. در ادامه با شش مورد از نظریههای داو آشناتر میشویم:
۱. میانگین ها همهچیز را در بر می گیرند
میانگینها عکسی یادگاری از ماجراهای اتفاق افتاده در بازار هستند. تمام بالا و پایینها، اتفاقهای ریز و درشت یا حتی چیزهایی که به طور مستقیم به بازار ربطی ندارند – مثل بلاهای طبیعی – نیز میتوانند اثری از خود روی این میانگینها به جا بگذارند.
۲. بازار با سه روند دست و پنجه نرم می کند
داو حرکت روندها در بازار را به حرکت موجهای دریا تشبیه میکند و تاثیر آنها روی بازار را همانند تاثیر موجها روی ساحل در نظر میگیرد. وقتی یک روند صعودی باشد با وجود نوسانها باز هم با قدرت به ساحل برخورد میکند؛ اما اگر در میان نوسانهایش ماجرایی پیش بیاید که نتواند خود را به حد قیمت بالای قبل از نوسان برساند آنگاه دیگر نباید آن را یک موج صعودی در نظر گرفت چون روندی نزولی را در پیش میگیرد.در کل، داو هر روند را به سه روند کوچکتر تفکیک کرده است:
در حالت کلی، صعودی یا نزولی بودن روند را نشان میدهند. طولانی مدت هستند و حتی ممکن است چندین سال طول بکشند.
به عنوان کاملکننده چهره جریانها معرفی میشوند. این روندها بین چند هفته تا حداکثر ۳ ماه به تکامل میرسند.
سوم: سطحهای ناهموار
روندهای کوچک اما تاثیرگذار را نشان میدهد. معمولا این روندها کمتر از چند هفته به درازا میکشند.
۳. هر روند بزرگ از سه بخش تشکیل شده است
در این ماجرا سه گروه عمده از معاملهگران وارد بازی میشوند. گروه اول، سرمایه گذاران بزرگ و بسیار حرفهای هستند که بخش قابل توجهی از آنها از تحلیل تکنیکال بازار سرمایه استفاده میکنند. آنها زمانی که بازار هنوز در خواب است، سهمهای با ارزش بالا و قیمت پایین را کشف کرده و آنها را خریداری میکنند. بعد از مدتی، گروه دوم وارد بازی میشوند که میتوانیم آنها را شامل تحلیلگران بنیادی و معاملهگران حرفهای بدانیم.بعد از خرید این گروه، توجه همه به سمت آن سهمها جلب میشود. حالا نوبت ورود گروه سوم یعنی روزنامهها و رسانههای اقتصادی است. آنها با تحلیلها و نمایشهایشان آتش زیر قیمت آن سهمهای خاک خورده و کشف نشده را روشن میکنند و آنها را به اوج میرسانند. با رسیدن به این مرحله، سرمایه گذاران بسیار حرفهای گام بعدی را آغاز میکنند؛ یعنی فروش همان سهمها زمانی که همه به دنبال خرید هستند.
۴. شاخص ها باید سیگنال های همنوایی داشته باشند
بر اساس نظر داو، میانگینها حتی در بازههای زمانی متفاوت باید سیگنالهایی از تایید روندهای کاهش یا افزایشی یکدیگر را ارائه دهند. هر چقدر که این بازه زمانی کوتاهتر باشد، تایید جریان روند، قویتر خواهد بود.
۵. حجم نیز باید با روند همسو باشد
داو معتقد بود که علاوه بر شاخصها، حجم معاملات نیز باید با روندها همسو باشند؛ مثلا در روندهای صعودی وقتی قیمتها افزایش پیدا میکنند، حجم نیز دچار افزایش میشود و برعکس.
۶. روندها تا قبل از دریافت اخطارها به حرکت در جهت فعلیشان ادامه میدهند
این نظر بر اساس قانون اول «نیوتن» بنا شده است که میگوید: «اجسام در حالت طبیعی تمایل دارند در وضعیت فعلی خود چه در حالت سکون و چه در حالت حرکت باقی بمانند و این ماجرا در صورتی که توسط نیرویی خارج از آنها دستکاری نشود تا ابد ادامه پیدا میکند.» داو معتقد بود که این قانون در مورد روندها نیز برقرار است؛ یعنی یک روند صعودی بدون حضور عامل خارجی، تمایل دارد جریان صعودی خود را ادامه دهد. این ماجرا تا زمانی که پای هشدارهای تغییر روند و حضور عامل تغییر دهنده به میدان باز نشود، ادامه پیدا میکند. البته پیدا کردن این نوع روند بدون استفاده از ابزارها دشوار است.
الگوهای شمعی ژاپنی در تحلیل تکنیکال بازار سرمایه چه چیزی را به نمایش می گذارند؟
ژاپنیها برای سالهای طولانی از روش ویژه خودشان برای تحلیل نمودارها استفاده میکردند. البته این روش برای غرب چندان پرسابقه نیست و حتی میتوان گفت نسبت به ژاپنیها بسیار جوان هم به شمار میرود. حالا سوال درست این است که ژاپنیها در الگوی شمعی به دنبال دریافت چه چیزی بودند؟ در پاسخ باید بگوییم که الگوهای شمعی، چیزی نیستند به جز عکسی یادگاری از وضعیت ذهنی معاملهگر در هنگام معامله! بررسی الگوهای شمعی نشان میدهد که ما انسانها با وجود ادعاهایی که داریم به هنگام قرارگیری در موقعیتهای مشابه، رفتاری تکراری را از خودمان بروز میدهیم. بیایید به چند مورد از ویژگیهای الگوهای شمعی نگاهی بیندازیم:
میتوانند یک خط یا ترکیبی از چند خط باشند.
در ۹۰ درصد مواقع، تعداد خطها از ۵ عدد بیشتر نمیشود.
از آنها برای مشخص کردن نقطههای معکوس در بازار استفاده میکنند.
به الگوهای شمعی «الگوهای واژگونی» و «تداوم» هم میگویند.
احتمال کمی وجود دارد که از آنها برای تعیین روند و جریان استفاده کنند.
نگاهی کوتاه به چیستی نظریه موج الیوت
«چارلز جی کالینز» در سال ۱۹۳۸ کتابی با عنوان «اصل موج» منتشر کرد که نظریه «موج الیوت» را در بر داشت. نظریه موج الیوت به ترتیب اهمیت از سه بخش اصلی «الگو»، «نسبت» و «زمان» تشکیل شده است. در این تعریف، الگوها همان موجهای موجود در بازار هستند. نسبتها، به دنبال کشف رابطههای پیچیدهای بین امواج، قیمتها و نقطههای اصلاح هستند. بخش آخر این نظریه یعنی زمان نیز که از نظر اهمیت در پایینترین بخش این نظریه قرار میگیرد، به روابط زمانی میان الگوها و نسبتها اشاره دارد. حرف اصلی در این نظریه این است که بازار بورس دارای یک ریتم تکراری است که از پنج موج افزایشی و سه موج کاهشی تشکیل شده است.
پیام اصلی «جان مورفی» در کتاب «تحلیل تکنیکال بازار سرمایه» چه بود؟
جان مورفی که بیش از ۳۰ سال تجربه تجزیه و تحلیل و فعالیت مستقیم در بازار سرمایه را دارد در کتابش به دنبال روشنتر کردن ماجرای تحلیل تکنیکال برای افراد علاقهمند به این موضوع بود. او توضیحاتش را از پایهایترین موارد شروع کرد و آنها را تا حد خوبی بالا برد. از نظر او آگاهی داشتن از تحلیل تکنیکی برای تمام سرمایه گذاران چه آنها که به دنبال همین نوع از تحلیل هستند و چه کسانی که فقط روی تحلیل بنیادی کار میکنند بسیار مفید واقع میشود.
نظر شما چیست؟
شما به عنوان یک معاملهگر، طرفدار چه نوع تحلیلی هستید؟ تکنیکال؟ بنیادی؟ یا ترکیبی از هر دو؟
توجه: با وجود اینکه دو صرافی کوینکس و کوکوین هر دو فعلا بدون نیاز به تغییر IP فعالیت میکنند اما بهتر است برای امنیت بیشتر از IP ثابت خارج از ایران استفاده کنید.
برای ورود به صرافی کوینکس حتما باید با IP خارج از ایران وارد شوید.
به این مقاله امتیاز دهید تا با کمک شما کیفیت آن را بسنجیم
به گزارش خبرگزاری فارس از سمنان، محمد حمیدی، سرپرست معاونت هماهنگی امور عمرانی استانداری سمنان ظهر امروز در جلسه بررسی وضع پرداخت تسهیلات تبصره ۱۶ قانون بودجه سال ۱۴۰۰ در استان سمنان، اظهار کرد: بر اساس گزارشهای اعلامشده، بانکها در خصوص منابع و پرداخت تسهیلات تبصره ۱۶ قانون بودجه سال ۱۴۰۰ در استان محدودیتی ندارند و نیاز است تا در این خصوص اهتمام ورزند. وی افزود: بانکهای عامل در این خصوص باید با یک تلاش جدی، اهتمام ویژه و مساعدت و تسهیلگری در امر پرداخت تسهیلات داشته باشند. سرپرست معاونت هماهنگی امور عمرانی استانداری سمنان با بیان اینکه نیاز است تا پروسه معرفی افراد واجد شرایط به بانکهای عامل کوتاهتر شود، تصریح کرد: این تسهیلات در قالب تبصره ۱۶ قانون بودجه سال ۱۴۰۰، برای رفع نیازهای ضروری روستائیان در نظر گرفته شده است. حمیدی عنوان کرد: دهیاریها و دفتر امور روستایی بحث معوقات بانکی و چک برگشتی برای افراد معرفیشونده را مدنظر قرار دهند تا شاهد تسریع در معرفی افراد واجد شرایط به بانکهای عامل باشیم. سرپرست معاونت هماهنگی امور عمرانی استانداری سمنان اظهار کرد: تاکنون یکهزار و ۴۲۹ پرونده به مبلغ ۱۸ میلیارد و ۱۳ میلیون تومان برای دریافت تسهیلات تبصره ۱۶ در استان به بانکهای عامل معرفی شدند. حمیدی خاطرنشان کرد: از یکهزار و ۴۲۹ پرونده معرفیشده، در حال حاضر مبلغ هفت میلیارد تومان تسهیلات توسط بانکهای عامل استان پرداخت شده و مبلغ یک میلیارد تومان نیز در مراحل نهایی پرداخت قرار دارد. وی با تأکید بر اینکه تلاش برای جذب کامل تسهیلات تبصره ۱۶ در مهلت مقرر انجام گیرد، گفت: بانکهای عامل با همکاری فرمانداریها و دفتر امور روستایی بهمنظور گرهگشایی از مشکلات روستائیان، تمامی امور را تسهیل کرده و با سرعت به پیش ببرند. انتهای پیام/۷۴۰۰۷/ز/س/
شما می توانید این مطلب را ویرایش نمایید
این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
برتری لحظه آخری برنتفورد در حضور قدوس – یونیت آزاد خبر
پربازدیدترین ها
به گزارش فارس، سیدرضا فاطمی امین در شورای اداری لرستان به ۱۱ مصوبه برای استان اشاره کرد و گفت: از روز گذشته همکاران ما در لرستان حضور یافته و پاسخگوی مشکلات صنفی واحدهای صنعتی این استان بودهاند.
وی ادامه داد: در سفر به بروجرد نیز مشکلات این شهرستان در حوزههای مختلف مورد بررسی قرار گرفت، در بروجرد مسائل مختلفی ازجمله بحث آب، یک بیماری نادر، هزینههای درمانی، مشکلات بهزیستی و بحث کشاورزی و صادرات محصولات مطرح شد اما عمدهترین موضوع، اشتغال بود که اکثرا روی آن تاکید داشتند.
فاطمیامین به بازدید از ۵ واحد صنعتی بروجرد اشاره کرد و در ادامه افزود: قرار شد این پروژهها را حمایت کنیم و سامان کاشی نیز تا پایان سال فعال شده و یک اشتغال ۴۰۰ نفری را ایجاد خواهد کرد.
وزیر صمت به بررسی مشکل واحدهای صنعتی اشاره کرد و ادامه داد: ۲۱۵ مسئله مورد تحلیل قرار گرفت و ۳۰ راهحل برای آنها تحصیل شد چراکه اکثرا مشکلات یکسانی داشتند.
وی یکی از این راهحلها را که در اکثر قریب به اتفاق واحدها مشترک بود بحث سرمایه در گردش عنوان کرد و گفت: این موضوع خیلی مهم است و از دو ماه قبل بانک صنعت آن را بصورت پایلوت آغاز کرده است.
فاطمیامین ادامه داد: همچنین هفته گذشته بانک مرکزی تامین مالی زنجیرهای را ابلاغ کرده است. میتوان با همین منابع موجود حداقل ۳۰ درصد بیشتر استفاده کرد و به جای دنبال کردن روشهای تورمزا از این روش بهره برد.
وزیر صنعت، معدن و تجارت خاطرنشان کرد: واحدها با همین منابع بین ۳۰ تا ۴۰ درصد کارایی خواهند داشت، بنابراین امیدواریم که این تامین مالی که امسال بصورت پایلوت اجرایی میشود بخش قابل توجهی از مشکلات را با همین سرمایه در گردش حل کنیم.
وی ۳۴ درصد اقتصاد کشور را در حوزه صنعت، معدن و تجارت عنوان کرد و گفت: همچنین ۴۰ درصد اشتغال در این بخش است.
فاطمیامین بیان کرد: بطور مشخص ۱۲ پروژه برای استان در نظر گرفته شده که بالغ بر ۳۵۰۰ شغل ایجاد میکنند؛ اگر مصوبات مالی تامین شود نهایی خواهند شد.
وزیر صمت از تدوین برنامه آمایش برای هر شهرستان لرستان خبر داد و گفت: این برنامه بر اساس ظرفیت هر شهرستان است و بیان میکند که چه مقدار شغل با توجه به مزیت منطقه ایجاد خواهد شد.
وی خاطرنشان کرد: ۱۲ پروژهای که مشخص شدهاند بین ۶۵ تا ۷۰ درصد پیشرفت دارند و بخشی تا امسال و مابقی سال آینده نهایی خواهند شد که ۳۵۰۰ شغل ایجاد میکنند.
بسیاری از سرمایهگذاران با شرکت در پروژههای مطرحی که در سال ۲۰۱۷ عرضه اولیه سکه داشتند، سرمایههای خود را چندبرابر کردند. جنون ICOها در سال ۲۰۱۷ با پروژههای کلاهبرداری و پروژههای ناموفق فروکش کرد؛ حالا اما، مدل تأمین سرمایه جدیدی بهلطف مزایده پاراچینهای پولکادات در دسترس پروژههای و سرمایهگذاران است تا هر دو طرف از این فرصت سود ببرند. بسیاری از کارشناسان مزایده پاراچینها در پولکادات را فرصتی مشابه ICOها در سال ۲۰۱۷ میدانند.پولکادات مانند هر پروژه غیرمتمرکزی، یک هدف خاص را دنبال میکند و هدف آن، «امکانپذیرکردن تعاملپذیری در بین بلاک چینهای مختلف» است. این پروژه از سازوکار منحصربهفردی به نام مزایده اسلاتهای پاراچین (Parachain Slot Auction) بهره میگیرد که در نوع خود جالبتوجه است.در این مطلب که برگرفته از مقالهای در وبسایت بیتپوشنیوز (Bitpushnews) است، اکوسیستم پولکادات و نحوه عملکرد مزایده اسلاتهای پاراچین را بررسی میکنیم و برخی از پروژههایی که میتوانند آینده روشنی در پولکادات داشته باشند را معرفی خواهیم کرد.مزایده اسلات در پولکادات چیست؟در سال ۲۰۱۷ با شدتگرفت تبوتاب عرضههای اولیه سکه (ICO) بسیاری پروژهها به استفاده از این مدل جذب سرمایه روی آوردند. در عرضه اولیه سکه، یک پروژه جدید بلاک چینی با فروش توکنهای خود در بستری غیرمتمرکز، جذب سرمایه میکند. عرضه اولیه سکه در واقع همان عرضه اولیه سهام (IPO) است که شکلوشمایلی نو به خود گرفته است.در عرضه اولیه سکه، توسعهدهنده یک پروژه بلاک چینی میتواند توکنهای پروژه خود را در ازای دریافت ارزهای دیجیتال مطرح (مثل بیت کوین و اتریوم) بفروشد و از عواید حاصله، برای توسعه بیشتر پروژه استفاده کند.مثلاً فرض کنید قصد توسعه یک پروژه بلاک چینی را دارید ولی نمیتوانید از پس هزینههای بازاریابی و توسعه پروژه خود بر بیایید؛ در این حال شما با ترتیبدادن یک ICO از طریق پلتفرمی مثل اتریوم، میتوانید توکن پروژه خود را در ازای دریافت اتریوم به سرمایهگذاران بفروشید. البته ماجرا به همین سادگیها هم نیست و شما ابتدا باید توصیف کاملی از پروژه و هدف آن در قالب یک وایت پیپر (White Paper) ارائه کنید تا سرمایهگذاران مجاب به خرید توکن شما شوند.در واقع ICO امکان تأمین سرمایه بدون نیاز به مراجعه به شرکتهای تأمین سرمایه، یک امر تحولآفرین بود و بهسرعت به یکی از پرطرفدارترین و داغترین موضوعات ارزهای دیجیتال تبدیل شد. تزوس، ایاس و چین لینک از جمله پروژههایی بودند که با این مدل تأمین سرمایه، موفق به تحقق اهداف خود شدند.با بالاگرفتن انتقادهای نهادهای قانونی دولتی در سراسر جهان، بسیاری از پروژههای مدرن، دیگر از مدل ICO استفاده نکردند و دوباره به مدل سنتی اخذ سرمایه از شرکتهای تأمین سرمایه و سرمایهگذاران معتبر برای عرضههای اولیه خود روی آوردند.حالا که مفهوم ICOها را فهمیدیم، به سراغ مزایده پاراچینها در پولکادات میرویم.مزایده پاراچینها در پولکاداتپولکادات و مدل مزایده پاراچینها را میتوان نسل جدید ICOها دانست. پولکادات بر پایه دو نوع از زنجیرهها کار میکند: پاراچین (Parachain) و رله چین (Relay Chain)؛ رله چین زنجیره اصلی است که وظیفه نهاییسازی تراکنشها را بر عهده دارد و پاراچین یک زنجیره است که میتواند قوانین مخصوص به خود را داشته باشد.بهعبارت ساده، پاراچین یک بلاک چین جداگانه است که میتواند قوانینی متفاوت با پولکادات داشته باشد و رله چین شبکهای است که این بلاک چینهای منحصربهفرد را به شبکه اصلی پولکادات متصل میکند تا امنیت آنها این طریق تأمین شود.شبکه پولکادات (و کوساما) ۱۰۰ پاراچین دارد و پروژههای مختلف برای به دست آوردن این پاراچینها ملزم به شرکت در یک مزایده هستند. پروژهای که بیشترین پیشنهاد را برای یک پاراچین ارائه کند، برنده مزایده و صاحب پاراچین خواهد بود. پرداخت هزینه پاراچین بهصورت توکن DOT انجام میگیرد.این مزایدهها سرمایه و اقبال عمومی زیادی به اکوسیستم پولکادات وارد خواهند کرد که خود باعث میشود پولکادات روزبهروز به هدف خود، یعنی تبدیلشدن به یک پروژه تعاملپذیر، نزدیک و نزدیکتر شود.بیشتر بخوانید: پولکادات چگونه کار میکند؟ بررسی تخصصی پلتفرم نسل سوم بلاک چینبسیاری از پروژهها جهت تأمین سرمایه کافی برای تصاحب یک پاراچین، توکنهای خود را بهعنوان مشوق به حامیان احتمالی میدهند. این مشوق در قالب ایردراپ انجام میگیرد.شاید این مدل در نگاه اول مانند مدل ICO به نظر برسد که در آن، پروژه ارز دات را در ازای توکنهای خود میپذیرد، اما نکته دیگری در اینجا نهفته است که در ICOها وجود نداشت: حامیان پروژه برای حمایت از پروژه و دریافت توکنهای آن، نیازی به فروش دات خود ندارند. در عوض، آنها DOT خود را به پروژه واریز میکنند که شبیه به عمل سهامگذاری یک اعتبارسنج در اتریوم است.سپس توکنها بهمدت ۵۲ هفته قفل میشود. این اقدام برای این است که پروژهها «پاراچین» خریداری نکنند و در عوض، آن را برای مدت مشخصی اجاره کنند. سرمایهگذار نیز توکنهای پروژه را دریافت خواهد کرد و در پایان دوره موردنظر، توکنهایش را پس میگیرد. این مدل به سرمایهگذاران اجازه میدهد از پروژهها حمایت کرده و در عین حال، نگران از دست رفتن وجوه خود یا کلاهبرداری نباشند.اگر پروژهای برنده یک اسلات پاراچین شود، میتوان گفت این تضمین وجود دارد که تا زمان ادامه رشد اکوسیستم پولکادات، توکن آنها نیز عملکرد خوبی خواهد داشت. اگر برنده نشود، وجوه سرمایهگذار برای چند مزایده بعدی نگه داشته میشود تا پروژه همچنان برای پیروزی در مزایده پاراچین تلاش کند. در نهایت اگر باز هم برنده نشد، وجه به سرمایهگذار بازگردانده خواهد شد.هیجان و شور مزایده پاراچینها میتواند تأثیر مستقیمی بر قیمت پولکادات بگذارد؛ چون کاربران برای مشارکت در مزایده باید دات خریداری کنند.از آنجایی که همین اتفاق در زمان اوجگیری ICOها برای اتر رخ داد، احتمال بروز آن برای پولکادات هم دور از انتظار نیست. علاوه بر این، چون کاربران توکنهای DOT خود را بهمدت یک سال قفل میکنند، گردش آن نیز کاهش چشمگیری خواهد یافت و بر اساس قوانین بنیادین اقتصاد، کاهش عرضه بدون تغییر در تقاضا باعث افزایش قیمت میشود.مزایده اسلاتهای پاراچین پولکادات میتواند یکی از مهیجترین فرصتها در حوزه ارزهای دیجیتال از زمان ICOهای چهار سال پیش تاکنون باشد. مزایده سرمایه جدیدی به اکوسیستم پولکادات وارد میکنند و پولکادات را در رسیدن به هدف خود، یعنی تبدیلشدن به یک پروتکل تعاملپذیری در حوزه ارزهای دیجیتال یاری میدهند. آنها در عین حال سرمایهگذاران را در معرض پروژههای جدید و هیجانانگیز قراری میدهند که خطری را هم برای آنها به همراه ندارد.پروژههای مشهور در پاراچینهای پولکاداتدر دوره اوج ICOها در سال ۲۰۱۷، پروژههای خوب زیادی برای تأمین مالی فعالیتها و توسعه فناوریهای تحولآفرین خود از این مدل تأمین سرمایه استفاده کردند. با این حال، پروژههای بیشتری هم بودند که از این جو سوءاستفاده کرده و با کلاهبرداری از سرمایهگذاران ناآگاه، میلیونها دلار سرمایه را به سرقت بردند.بهگفته کارشناسان، جو مشابهی پیرامون مزایده اسلاتهای پاراچین پولکادات به راه خواهد افتاد. بسیاری از پروژهها در این مزایدهها ، بر سر تصاحب یکی از صد پاراچین رقابت میکند. همان طور که گفتیم، این پاراچینها، بلاک چینهایی هستند که به رله چین پولکادات متصل میشوند، با آن تعامل دارند و از تأثیرات شبکهای پولکادات هم بهره خواهند برد.پروژهها برای تأمین سرمایه لازم و محکمکردن جای پای خود، در فرایندی به نام «عرضه وام پاراچین» یا PLO (مخفف Parachain Loan Offerings) مشارکت میکنند تا سرمایه را از جامعه هدف دریافت کنند.PLOها برخلاف ICOها، تنها مستلزم این هستند که کاربران وجوه خود را برای مدت مشخصی (معمولاً یک سال) در اختیار پروژهها قرار دهند. پس از این زمان، سرمایهگذار به داتهای خود و همچنین به توکنهایی که از آنها حمایت میکرده دسترسی پیدا میکند.در ادامه نگاهی به برترین پروژههایی که برای بردن مزایده رقابت میکنند، اهدافشان و احتمال دریافت یک اسلات خواهیم داشت.آکالا«آکالا» (Acala) اگر بزرگترین پروژه روی پولکادات نباشد، میتوان آن را یکی از بزرگترینها دانست. آنها در حال ساخت یک هاب دیفای برای پولکادات هستند که بهعنوان رقیب اصلی اپلیکیشنهای دیفای در اتریوم عمل خواهد کرد.یکی از ویژگیهای آن استیبلکوین آکالا است که «آکالا دلار» نام دارد و مشابه دای و میکردائو در اتریوم است.آکالا در حال ساخت یک پروتکل وامدهی هم هست که امکان وامگرفتن یا وامدادن استیبلکوین آنها، توکنهای پولکادات از جمله ACA و همچنین دات را برای کاربران مهیا میکند. این ویژگی مشابه فعالیتی است که آوی و کامپاند در اتریوم انجام میدهند.علاوه بر این موارد، آکالا در حال ساخت یک صرافی غیرمتمرکز است که بهنوعی، نسخه پولکادات یونی سواپ محسوب میشود. توکن ACA نیز توکن حاکمیتی همه پروژههای آنها خواهد بود. اگر آنها بتوانند حتی مقدار کمی از ارزش دیفای بلاک چین اتریوم را به دست بیاورند، سرمایهی بازار ACA بهراحتی به میلیاردها دلار خواهد رسید.۱۲ درصد از کل عرضه توکنهای ACA به مزایده اسلاتها اختصاص خواهد یافت و حدود ۳۶ درصد آن از طریق استخراج نقدینگی و مشوقهای دیگر عرضه خواهد شد.فالاشبکه فالا (Phala Network) یکی دیگر از شبکههای قدرتمند روی پولکادات است. آنها پروژه اصلی پیرامون حریم خصوصی در پولکادات هستند و هدفشان، حل مسئله مهم «قراردادهای هوشمند خصوصی» است.در حال حاضر، در بلاک چینی مانند اتریوم، همه قراردادهای هوشمند عمومی هستند و تمام اطلاعات مربوط به تراکنشها، از جمله آدرسها و مقادیر تراکنش برای عموم قابلمشاهده است.فالا در حال ساخت یک «فضای ابری محرمانه جهانی» است که امکان قرارگرفتن تراکنشها و قراردادهای هوشمند خصوصی را مهیا میکند. از آنجایی که فالا بر روی پولکادات توسعه پیدا میکند، میتواند تراکنش خصوصی از بلاک چینی به بلاک چین دیگر را هم امکانپذیر کند.بیشتر مردم دوست ندارند فعالیتهای مالی آنها برای عموم قابلمشاهده و پیگیری باشد؛ بنابراین پروژههایی مانند فالا در استفاده بلندمدت عموم از ارزهای دیجیتال اهمیت مضاعفی خواهند داشت.توکن PHA در حال حاضر بهعنوان یک توکن ERC۲۰ و BEP20 موجود است؛ بنابراین میتوان آن را از صرافیهای غیرمتمرکزی مثل یونی سواپ و پنکیک سواپ خریداری کرد. ۹ درصد از عرضه کل این توکن برای مزایده اسلات پاراچین نگه داشته شده است.بیفراستیکی دیگر از پروژههای مهیج پولکادات، بیفراست (Bifrost) نام دارد. بیفراست در حال ساخت یک اکوسیستم میانزنجیرهای است که به داراییهای سهامگذاریشده یا وثیقهگذاریشده، نقدینگی میبخشد.بهعنوان مثال، اگر کسی از بیفراست برای سهامگذاری DOT خود استفاده کند، در عوض این سهامگذاری و همارزش توکنهای خود، توکن دیگری به نام vDOT دریافت میکند که نماینده سهم DOT او بوده و در اپلیکیشنهای دیفای قابلاستفاده است.این ویژگی باعث ورود کاربردهای جدید و مختلف به دیفای میشود؛ چراکه کاربران میتوانند از آن بهعنوان روشی برای کسب سود و یا روشی برای محافظت از داراییهای خود در برابر خطرات احتمالی استفاده کنند.برنامه بیفراست این است که دوره ۲۸ روزه موردنیاز برای قفلکردن DOT را برداشته و امکان واریز و برداشت آنی را در اکوسیستم سهامگذاری فراهم کند. بیفراست از هر توکن اثبات سهامی که در اکوسیستم پولکادات وجود داشته باشد پشتیبانی خواهد کرد. ۱۳.۷۵ درصد از کل توکنهای بیفراست در طی رویداد PLO به فروش خواهند رسید.در حال حاضر، مهیجترین ویژگی آنها همان چیزی است که آن را «ایردراپ سهگانه BNC» میخوانند. وقتی کاربری وجوه را به فرایند مزایده وارد میکند، سه کوین به نامهای vsDOT، BNC و vsBOND دریافت میکند.BNC کوین خود بیفراست است که برای حاکمیت در پروتکل کاربرد دارد. vsDOT نسخه سهامگذاریشده دات است که به کاربران داده میشود تا امکان آزادکردن زودتر از موعد (کمتر از ۱ سال) داراییهای خود را پیدا کنند.کاربران همچنین توکنهای vsBOND را هم دریافت میکنند؛ که پاداش مزایده اسلات برای اجاره پاراچین است. کاربران در پایان دوره یکساله میتوانند vsDOT و vsBOND خود را بر مبنای ۱ به ۱ با دات معاوضه کنند. این سیستم باعث میشود که آنها هیچ فرصتی را بهدلیل مشارکت در فرایند وامدهی از دست ندهند و از سرمایه خود استفاده حداکثری را داشته باشند.مونبیممونبیم (Moonbeam) پروژه دیگری است که ویژگیها و قابلیتهای بیشتری را به اکوسیستم پولکادات وارد میکند. توسعهدهندگان مونبیم در حقیقت در حال ساخت پروتکلی هستند که به کاربران اجازه استفاده مجدد از قراردادهای هوشمند اتریوم را در بلاک چین مونبیم میدهد.این کار باعث میشود پروژههای مبتنی بر پولکادات، بهراحتی در پروژههای مبتنی بر ماشین مجازی اتریوم (EVM) از جمله یونی سواپ، آوی و کامپاند به کار گرفته شوند و با آنها تعامل داشته باشند.توکن GLMR این پروژه برای پرداخت کارمزد استفاده میشود؛ درست مانند اتر در بلاک چین اتریوم. ۱۵ درصد از کل توکنهای GLMR برای مزایده پاراچین کنار گذاشته شده است.پروژههای نویدبخش بسیاری وجود دارند که در حال توسعه بر روی بلاک چین پولکادات هستند و توکنهای خود را با مزایده اسلات پاراچین در اختیار کاربران میگذارند. به نظر میرسد فرصت سرمایهگذاری در پولکادات، یک تاریخسازی جدید در عرصه ارزهای دیجیتال است و شاید کلید کسب سودهای صد برابری برای سرمایهگذاران باشد.
فهرست این مقاله
کتاب خصوصی سازی پول
وقتی پای صحبت اقتصاددانها و اهل سیاست مینشینیم، دم به دقیقه واژه وزین «تورم» را از زبانشان میشنویم. آنها یا در حال خبر دادن بروز یک تورم جدید هستند یا در مورد آسیبهای تورم، سخنرانی میکنند. در این میان، کمتر کسی به فکر یافتن یک راه علاج برای سریال بیانتهای تورمها میگردد. در این قسمت از یونیت آزاد خبر به سراغ کتاب «خصوصی سازی پول» از «فردریش فون هایک» میرویم و تلاشهای نویسنده کتاب را در باب یافتن یک چاره جهانی برای تورم به تماشا مینشینیم. تا پایان این ماجرا با ما همراه باشید.
دردسر تورم برای مردم و ملت ها
تورم، چندین بار منابع را بین قرض دهندهها و قرض گیرندهها توزیع میکند؛ اما مشکل اینجا است که این توزیع، به شکلی بیفایده و غیر کاربردی انجام میشود. به همین دلیل، تنها چیزی که در این میان از دست میرود، منابع است. از طرف دیگر، تورم، چوب لای چرخ بازار سرمایه میگذارد، پیشبینی قیمتها، روند رشد یا افت آن را بسیار سخت میکند.
در کنار تمام این موارد، چیزی که به آتش تورم، دامن میزند تلاشهای دولتها برای دستکاری کردن نرخ تورم و بازی با قیمتها است. این ماجرا چیزی شبیه به بازی کردن یک کودک سوزن به دست با یک بادکنک بزرگ است. فرقی ندارد که کودک سوزن را آرام وارد بادکنک کند یا این کار را به یکباره انجام دهد. چون در هر صورت، برخورد سوزن و بادکنک یک نتیجه بیشتر ندارد و آن ترکیدن است!
راهحل دراز مدت ثبات پولی چیست؟
هایک در کتاب «خصوصی سازی پول» تدوین قانون اساسی برای پول و مهار رشد ارزش آن را بهترین روش برای برچیدن تورم از جهان معرفی میکند. این ماجرا باعث میشود که پول از اختیار دولتها خارج شود و به دست بخشهای خصوصی یعنی قشری از خود مردم بیفتد. در این صورت، نه تنها دست دولتها از بازی کردن با ارزش پول، کوتاه میشود بلکه به دلیل ایجاد شدن بستر رقابت بین شرکتهای خصوصی تولید کننده پول البته زیر پرچم قوانین اساسی، پول نیز همچون اقتصاد رقابتی، رشد خواهد کرد و ارزش آن در طول زمان حفظ خواهد شد.
البته گفتنی است که بعد از انتشار کتاب «خصوصی سازی پول» بسیاری از اقتصاددانهای آن زمان با آن به مقابله پرداختند. ولی همه در پس زمینه ذهنشان میدانستند که به زودی بسترهای اجرای این تغییر بزرگ جهانی به وجود میآید. اکنون شواهدی که از تغییرات پولها و روی کار آمدن شکلهای تازه و نوینی از ارزها – مثلا ارزهای دیجیتال – میبینیم نویدبخش به حقیقت پیوستن این راهحل هستند.
اولین قدم برای آزادسازی پول از چنگال دولت ها
در روند خصوصی سازی پول، کشورهایی که با یکدیگر بازار و حتی مرز مشترک دارند با هم توافق میکنند که ارز کشورهایشان بدون هیچ مانع قانونی در کشورهای دیگر این توافق مبادله شود. به این ترتیب، مردم عادی، شرکتها، مجموعهها و حتی بانکها از قید و بند انحصار یک ارز در یک قلمرو آزاد میشوند. شرکتها میتوانند در سرزمینی به جز جایی که اکنون هستند هم به راحتی کار کنند.
حتی شاید بتوان گفت که چنین توافقی بهشتی برای بانکداران به وجود میآورد. از این گذشته، همزمان با آزادسازی ارزها در این کشورها، تنور رقابت بر افروخته میشود. هر جایی که شرکتهای ریز و درشت با هم به رقابت بپردازند بهترین مکان برای رو به جلو حرکت کردن، رشد اقتصادی و در نهایت، تجربه آسایش خواهد بود.
آزادسازی پول در یک منطقه چه مشکلاتی را به دنبال خواهد داشت
با وجود اینکه توافق بین کشورها میتواند آتش تورم را رو به خاموشی سوق دهد اما با این وجود نمیتوان خصوصی سازی پول را طرحی کامل و بدون مشکل در نظر گرفت؛ مثلا:
شاید کشورهای عضو این توافق در نهایت راضی نشوند که یک ارز دیگر، جای ارز ملی خودشان را بگیرد. به ویژه اگر این دو کشور در خاطرات ملی خود اثراتی از نبردهای خونین را به یادگار داشته باشند. کشور بازنده یا برنده هرگز زیر بار استفاده کردن از ارز دیگری نمیرود. چون در بهترین حالت، کشور بازنده آن را نوعی استعمار و کشور برنده نوعی خفت و تحمیل شکست به حساب میآورد.
هیچکس در هیچ کدام از کشورهای این توافق، حاضر نیست مدیریت درست این ارز مشترک را تضمین کند. چون این ماجرا با وجود بزرگترین نکته مثبتش یعنی سرکوب تورم، هنوز در فاز آزمایشی به سر میبرد. در نتیجه، پذیرفتن این مسئولیت به معنی اعلام آمادگی برای شکسته شدن کاسه کوزهها بر سر آن کشور در اولین پیچ ناپیدای مسیر است!
مشکل دیگری که این توافق با خودش به همراه میآورد، بالا یا پایین کشیده شدن توازن اقتصاد جمعی این کشورها زیر سایه ارز مشترک است. وقتی کشوری که پایههای اقتصادی ضعیفی داشته باشند وارد این توافق شود، خود به خود به سمت رشد و شکوفایی قدم برمیدارد؛ اما این موضوع برای کشورهای که اکنون در پیشرفت نسبی قرار دارد، چیزی شبیه به نوعی عقبگرد خواهد بود.
چرا هنوز هیچ کشوری برای درآوردن انحصار پول از دولت اقدام نکرده است؟
شاید بتوان گفت، بزرگترین دلیل آن کمبود آگاهی، اطلاعات، تجربه و در نتیجه نداشتن چشماندازی نسبت به آینده خصوصی سازی پول است. با وجود آنکه آزادسازی پول از دست دولتها که آن را حق مسلم خودشان در نظر میگیرند بهترین نوشدارو برای تورم جهانی است اما هنوز هم مردم، شرکتها سازمانها و اهالی اقتصاد، ماجرای پول را به دولتها گره میزنند.
این در حالی است که هیچ دولتی نتوانسته کاری واقعی برای برطرف شدن تورم انجام دهد یا مزیتی بر ویژگیهای پول بیفزاید. همانطور که وجود حق انحصاری در تجارت میتواند جلوی رشد اقتصادی را بگیرد، منحصر شدن قدرت پول به دولتها نیز میتواند به سریال زیانهای این ماجرا ادامه دهد. تا رسیدن آن زمان، اهالی اقتصاد و کسانی که واقعا به دنبال راه چارهای برای ماجرای پول و تورم آن هستند باید به سراغ آگاهی دادن به ذهن ملتها باشند.
چون تا وقتی که نور این آگاهی، چشمها را روشن نکند و زمینه پرسیدن سوالها را به وجود نیاورد، نیاز به تغییر، احساس نخواهد شد و این یعنی تورم بیشتر و حتی رکودهای اقتصادی بسیار بزرگ در آینده.
نگاهی به ریشه های تاریخی اسارت پول توسط دولت ها
بیایید به چندین قرن قبل بازگردیم. زمانی که از مفهوم پول فعلی هیچ خبری نبود و چرخهای اقتصاد با سکههای ضرب شده طلا، نقره و مس به گردش در میآمد. شاید بزرگترین متهمان ماجرای حق کنترل پول توسط قدرتمندان، داستانها و افسانههایی باشند که حاکمان، فرماندهان و پادشاهان در مورد الهی بودن سلطنت خودشان در ذهن مردم ناآگاه فرو کرده بودند.
همین ماجرا به آنها این حق را میداد تا کنترل پول و گردش اقتصاد را به بهانههای مختلف در دست بگیرند و هر جا که به نفعشان نبود آن را با حکم الهی خود تغییر دهند. در نتیجه، حق ضرب سکه به پادشاهان تعلق گرفت. این ماجرا به آنها پول و قدرت میداد. مردم عادی هم که در فقر، ناآگاهی و ضعف به سر میبردند نمیتوانستند یا حتی نمیخواستند با این افراد الهی، پولدار و قدرتمند وارد نزاع شوند.
حاکمان و پادشاهان در سرچشمه قدرت، اردو زدند؛ اما این چشمه تنها تا زمانی پر آب میماند که مردم به استفاده کردن از پولهای تعریف شده ادامه میدادند و پای سکه یا پول دیگری به میدان باز نمیشد. این موضوع به خودی خود میتوانست علت اصلی بسیاری از نبردها، کشت و کشتارها و زورگوییهایی باشد که در طول تاریخ بر سر مردم آمد؛ به ویژه آنهایی که با تفکر بیگانه نبودند از این ماجرا ضررهای بسیاری دیدند.
وقتی پول کاغذی، مسیر ثروت سازی برای حاکمان و پادشاهان را هموارتر می کند
در ادامه کتاب «خصوصی سازی پول» به علت علاقه حاکمان به پولهای کاغذی میپردازیم. با وجود آنکه انحصار ضرب سکهها و مقدار فلز درون آنها در اختیار پادشاهان و حاکمان بود اما مشکلی وجود داشت. تولید یا بهتر است بگوییم ضرب این سکهها کار سادهای نبود. به همین دلیل وقتی پای پولهای کاغذی با کمترین ابزار و ارزانترین مواد اولیه به دنیای اقتصاد باز شد، کار افرادی که بر سر قدرت نشسته بودند بسیار آسان گشت. آنها میتوانستند به آسانی خوردن یک لیوان آب هر چقدر که میخواهند پول کاغذی چاپ کنند و بیش از گذشته ثروتمند شوند.
ناگفته نماند که پولهای کاغذی در ابتدا به خودی خود ارزشی نداشتند. قدرتمندان این برگههای کاغذ را به عنوان نوعی رسید در قبال سکههایی که هرگز به مردم پرداخته نمیشدند به آنها دادند و توانستند اعتمادشان را جلب کنند. کمکم عوامل زیادی دست در دست هم دادند و باعث شدند که مردم از همین رسیدها به جای سکهها استفاده کنند. در واقع، آنها با اعتبارِ پنهانِ پشتِ این رسیدها معامله میکردند.
تورم خوب است؛ شما اشتباه می کنید!
یکی از جالبترین مواردی که توسط دولتها و برخی اقتصاددانها بیان میشود این است که: «تورم، ضامن پیشرفت سریع جامعه است!» این افراد که آنها را «تورمگرا» صدا میزنیم به جای آنکه در پی راهی برای کم کردن آتش تورم باشند، دوست دارند با آن بازی کنند. تلاشهای پوچ آنها در حالی است که در تاریخ اقتصاد هیچ دوره پیشرفت پایدار با تورم همراه نبوده است.
برعکس، سریعترین دورههای پیشرفت جوامع انسانی به دورههایی اشاره دارند که قیمتها تا حدود ۲۰۰ سال تغییری نکردند. انگلستان و آمریکا دو کشوری هستند که میتوانیم آنها را به عنوان سند زنده این ماجرا و بر اساس شواهد معتبر تاریخی مثال بزنیم.
تلاش هایی تاریخی برای راه اندازی ارزهای غیر دولتی و تولد خصوصی سازی پول
شاید بتوان گفت اولین قشر از جامعه که سر از کار بازی دولت و پولهایش درآوردند، بازرگانان بودند. آنها با امید به آنکه بتوانند دوشادوش ارزهای دولتی، ارزهای خصوصی هم داشته باشند چند بانک را افتتاح کردند؛ اما زودتر از آنچه که فکرش را میکردند توسط نیروهای دولتی سرکوب شدند. این ماجرا درس بزرگی برای بازرگانان و دولتها بود.
تاجران دریافتند که باید به جای مقابله با پولهای دولتی به دنبال راهی برای استفاده کردن از آنها باشند. دولتها هم یاد گرفتند که بانکها را به سمت خود جذب کنند و فقط به بانکهایی مجوز فعالیت بدهند که از ارز دولتی پشتیبانی میکنند. به همین راحتی، بزرگترین تلاش برای برچیدن تورم در همان قرنهای آغازین، به باد فنا سپرده شد.
دروغی به نام «وجه رایج مملکت!»
معمولا وقتی مردم میخواهند در مورد اعتبار پولی که در دست دارند حرف بزنند میگویند: «فلان مقدار، وجه رایج مملکت!» گویی این عبارتی جادویی است که تمام پولهای دیگر را از هستی نابود میکند؛ اما اگر سری به قانون بزنیم با این اصطلاح روبهرو میشویم: «وسیلهای برای پرداخت بدهی» این یعنی از نظر قانونی، هر نوع سندی که اعتبار آن بتواند بدهیهای شما را پرداخت کند «پول» محسوب میشود؛ اما حالا دولتها در نقش یک شرکت زورگو و انحصار طلب فرو رفتهاند، در مقابل خصوصی سازی پول گارد گرفتهاند و میخواهند مردم فقط از پولی که آنها چاپ یا ضرب میکنند استفاده کنند!
پول، نمادی از یک ارزش است نه چیزی بیشتر
در طول تاریخ اقتصاد، همواره چیزهای متفاوتی در نقش پول ظاهر شدند؛ از صدفهای نایاب بگیر تا سیگار در زندان، از سنگهای یک ساحل دور بگیر تا تکه کاغذی که فقط به دلیل یک امضای معتبر ارزش فراوانی پیدا میکند. بنابراین، پول فقط محدود به دولتها یا حکومتها نیست. هر چیزی که بتواند ارزش مشخصی را با خود به دوش بکشد میتواند در نقش پول به بازی مشغول شود.
این موضوع در مورد ارز کشورهای دیگر هم برقرار است؛ مثلا در دَخل مغازهداران و فروشندگانی کشورهایی که توریستهای زیادی دارند انواع مختلفی از ارزهای خارجی پیدا میشود. توریستها هم از این موضوع خوشحال هستند. چون میتوانند بدون تبدیل کردن ارز کشور خودشان در کشور میزبان خرید کنند یا هزینههایشان را بپردازند.
در کنار این موضوع، بسیاری از مردم ترجیح میدهند که پسانداز خود را فقط به ارز جاری کشور خودشان محدود نکنند و به ارز کشورهای دیگر هم پولی را کنار بگذارند. در تمام این موارد، مردم نه روی آن تکه سنگ، آن امضا، آن کاغذ یا … بلکه روی ارزشی که به دوش میکشد حساب باز میکنند. بنابراین، اگر یک استاندارد برای ارزش چیزهایی که میتوانند پول باشند تعیین شود، هر موسسهای میتواند پول خودش را با ارزش مشخص آن ارائه دهد و ماجرای خصوصی سازی پول واقعا به جریان بیفتد.
با چهار کاربرد پول آشنا شوید
برای بازی با پول و مفهوم آن یا حتی برای آزادسازی آن از چنگال دولتها و خصوصی سازی پول باید قبل از هر چیز با کارکردهای آن آشنا شویم. باید بدانیم که مردم به عنوان اصلیترین پذیرندگان این نوع از ارزشها آنها را در چه جریانهایی به حرکت در میآورند؟ در ادامه، چهار کاربرد پول را زیر ذرهبین میبریم:
۱) خرید کردن با پول نقد
افرادی که دستمزد یا حقوق خود را به صورت نقدی دریافت میکنند میخواهند با آن تمام هزینههای خود را پرداخت کرده یا چیزهایی که نیاز دارند را خریداری کنند. از طرفی، فروشندگان یا ارائه دهندگان خدمات نیز میخواهند در برابر محصول یا خدمتی که ارائه میدهند ارزش مشخصی را بگیرند. بنابراین برایشان فرقی نمیکند که خریدار، ارزش مورد نظر را با چه ارزی پرداخت میکند. چون ارزشها با ثبات هستند و در یک اقتصاد سالم، ارزش یک محصول به این راحتیها تغییر نمیکند. ناگفته نماند که ارزش پول به رقمی که روی آن چاپ یا حک شده ارتباطی ندارد. بلکه به این بستگی دارد که شما با استفاده از آن مقدار، پاسخگوی چه میزان از نیازهایتان خواهید بود؟ هر چقدر که این مقدار کمتر و نیازهای پاسخ داده شده بیشتر باشند یعنی آن ارز یا واحد پولی، واقعا ارزشمند است.
۲) پس انداز کردن
پسانداز کردن نوعی خرج کردن پول به شمار میرود؛ اما در این روش، مردم دو رویکرد را در پیش میگیرند؛ اول اینکه پول را برای پرداخت هزینه نیازهایی که شاید در آینده نتوانند با درآمد جاریشان آنها را بپردازند ذخیره میکنند. در این حالت، ارزی که ذخیره میکنند باید همان چیزی باشد که در حالت معمولی، خرجش میکنند.
در حالت دوم، مردم پول را با هدف سرمایه گذاری پس انداز میکنند. در این وضعیت، چندان برایشان مهم نیست که چه ارزی را کنار میگذارند. چون به دنبال افزایش ارزش آن ارز هستند.
۳) استاندارد پرداخت جدید
در این ماجرا دو طرف وجود دارند؛ قرض دهنده و قرض گیرنده. طرف قرض دهنده که معمولا بانک و موسسات مالی را تشکیل میدهد، دوست دارد ارزش ارزی که میدهد مدام افزایش پیدا کند. در نقطه مقابل، طرف قرض گیرنده یعنی مردم، دوست دارند ارزش ارزی که قرض گرفتهاند کاهش پیدا کند. اگر خصوصی سازی پول به جریان بیفتد، هر دو طرف در دراز مدت، برنده این میدان خواهند بود.
۴) معیاری برای سنجش ارزش محصولات و خدمات
این موضوع یکی از اصلیترین تکیهگاههایی است که اقتصاددانها و دولتها از آن برای در انحصار نگه داشتن پول استفاده میکنند. این در حالی است پولهای ملی دستکم در طول ۲۰۰ سال گذشته ابدا ثبات نداشتند. البته مردم خیلی دیر متوجه کاهش یا گاهی افزایش ارزش پول میشوند. چون خیال میکنند تغییرات فقط در بالا یا گاهی پایین آمدن قیمت محصولات خلاصه میشوند.
در حالی که تغییر قیمتها تنها یک تکه از کوه یخی عظیم حوادثی است که در پشت صحنه اقتصاد مبتلا به تورم و ارزهای انحصاری روی میدهد. اگر ارزها از انحصار دولتها خارج شوند آنگاه ارزهای خصوصی این توانایی را پیدا میکنند تا در طول یک بازه زمانی به ثباتی که اکنون ارز ملی، نام آن را به دوش میکشد دست یابند.
آزادسازی بانک ها از یک رویا تا چیزی که اتفاق افتاد
در گذشتهای نه چندان دور، ارزش ارزهای ملی به مقدار طلای پشتیبان آنها وابسته بود. «استاندارد طلا» ضامنی بود که مردم روی ارزشمندی آن حساب باز میکردند. پس از برچیده شدن استاندارد طلا، دولتها دیگر نمیتوانستند در عوض اسکناسها طلا ارائه بدهند. به همین دلیل، ماجرای «وجه رایج مملکت» و پولی که فقط توسط دولت چاپ میشود را به راه انداختند تا بتوانند به رسمیت بخشیدن به اسکناسها ادامه دهند. همین کار باعث شد تا دولتها بزرگترین بهانه خود برای انحصار ارز را از دست بدهند.
به موازی این ماجرا در یک بازه زمانی، برخی از صاحبان قدرت به دنبال آزادسازی بانکها و انتشار پول ملی در بانک شخصی خودشان بودند. اما هنوز هم ماجرا تا خصوصی سازی پول فاصله زیادی داشت. در نهایت دولتها برای پیچاندن این ماجرا دست به کار شدند. آنها یک بانک مشخص را در نظر گرفتند و انحصار چاپ پول ملی را به او دادند و این بانک را موظف کردند تا ارز نقد مورد نیاز بانکهای دیگر را تمام و کمال تامین کند. به همین ترتیب، ماجرای بانکهای آزاد به یکی از پروندههای شکست خورده تاریخ اقتصاد تبدیل شد.
بانک ها دومین سد دفاعی از پول ملی!
حتی اگر همین امروز سنگی جادویی به سر تمام دولتها، اقتصاددان و اهالی قدرت بخورد و همه آنها به یکباره تصمیم به خصوصی سازی پول بگیرند باز هم یک نیروی مقاومتی در خط مقدم ایستاده و با تمام قوا مانع این کار میشود. این نیروی ذخیره، بانکها هستند. با وجود آنکه انحصار زدایی از پول، قبل از همه دست بانکها را بازتر میکند اما تا رسیدن به آن مرحله، جادهای پر از صخرههای تغییر پیشروی بانکداران قرار گرفته است.
بدون تغییر دادن سازوکار قبلی، هیچ بانکی نمیتواند از سیستم تازه پیروی کند. گذشته از این، اجرایی کردن تغییرها گاهی با صرف هزینههای مختلف همراه است. از آنجا که ما انسانها خیلی سخت موقعیت فعلی خودمان را به هوای حضور در یک موقعیت جدید رها میکنیم، بانکها به حمایت از پول ملی قد علم خواهند کرد. چاره این کار، فرصت دادن به نسل جدید بانکداران است؛ یعنی کسانی که همچون پدرانشان فکر نمیکنند و ذهنشان را برای ورود تغییرات سرنوشتساز باز گذاشتهاند.
جدالی میان پول ارزشمند و پول بی ارزش؛ انتخاب مردم و بانکداران چه خواهد بود؟
با راه افتادن سیستم جدید، صدای مخالفت بسیاری از کسانی که اکنون آنها را «نخبه» مینامیم در میآید. چون نخبه بودن آنها تا زمانی به قوت خود باقی است که مردم انتخابی جز پول ملی نداشته باشند. وقتی مردم بتوانند بین پول مریض و پر از تورمی که دولتها به آنها ارائه میدهند و پول سلامت و بیتورمی که توسط بخش خصوصی به آنها ارائه میشود یکی را انتخاب کنند پول ملی خیلی زود از صحنه خارج خواهد شد.
خصوصی سازی پول، چیزی شبیه به باز کردن سرچشمه رودی است که سالها به دست اهالی دولت پشت سدها اسیر شده بود و مردم قدرتی برای استفاده کردن از آب آن نداشتند؛ اما حالا با آزادسازی پول، مردم نیز میتوانند به حق خود از این ماجرا دست پیدا کنند. این موضوع برای بسیاری از نخبگان و اهالی قدرت، چیزی در مایههای کابوسهای شبانه است!
آیا استاندارد طلا می تواند از پول ملی، پول بهتری بسازد؟
بخش قابل توجهی از اقتصاددانهای اهل سیاست که نه میخواهند پول ملی برچیده شود و نه از وضعیت موجود راضی هستند، پیشنهاد بازگشت سفت و سخت به استاندارد طلا را ارائه میدهند. شاید بتوان کمی به آنها حق داد؛ اما ناگفته نماند که استاندارد طلا هم برای خودش مشکلات بزرگی دارد. به همین دلیل، نمیتوان یک تنه از پس کوهستان مشکلات پول ملی بربیاید.
آیا آزاد سازی تجارت می توان ارزش پول ملی را افزایش دهد؟
تجارت، اکنون هم در برخی از کشورها رنگ آزادی نسبی را به خود دیده است؛ اما تجارت آزاد به پولی نیاز دارد که ارزش آن توسط سیاستهای دولت تعیین نشود. این ماجرا درست مانند آن است که شما به عنوان رئیس جمهور، فرماندهان خود را به نبرد میفرستید اما از آنها میخواهید که خودشان را با کم و زیاد شدن تعداد سربازها وسط صحنه نبرد وفق دهند!
چرا تلاشهای دولتها برای بالا بردن ارزش پول ملی بیفایده است؟
این ماجرا چند دلیل دارد:
تغییرات به نفع دولت ها نیست
دولتها و قدرتمندان از تورم ایجاد شده نهایت بهره را میبرند و مسئولیت تحمل فشار ناشی از آن را بر گردن مردم و کسب و کارها انداختهاند. به همین دلیل، دلیلی برای تغییر این وضعیت، خصوصی سازی پول و دست کشیدن از بزرگترین اهرم قدرت خود برای کنترل و سرکوب ملتشان نمیبینند.
تورمگراها در شیپور مزیت ها فریاد می کشند
هر تلاشی که برای تغییر افکار در مورد تورم میشود توسط افرادی که خودشان را نخبه و دلسوز مردم مینامند به فنا میرود. همانطور که با هم گفتیم، برخی از آنها تورم را از پایههای پیشرفت میدانند!
سرعت اصلاحات بسیار کند است
چیزی که ما به آن نیاز داریم اصلاحات سیاستمدارانه، دلسوزانه یا ترحمانگیز نیست. اقتصاد جهان به باغبانهایی بیرحم و منفعت طلب نیاز دارد که علفهای هرز کاشته شده توسط دولتها را از باغچه اقتصاد برچیند و گلهای جدید پر فروش و ارزشمند را در بخشهای تازهتر پرورش دهد. باغبانی که عاشق علفهای هرز باشد هرگز شانس تماشای یک باغ زیبا را به دست نخواهد آورد. باغبانهای دولت تمایلی به کاشت گلها جدید و راهاندازی یک مسابقه تمام عیار پرورش گل ندارند. چون منفعت آنها از برداشت و فروش علفهای هرز بسیار بیشتر از آن است که در ذهن ما بگنجد!
پیام اصلی «فردریش فون هایک» در کتاب «خصوصی سازی پول» چه بود؟
«فردریش فون هایک» که او را یکی از بزرگترین اقتصاددانها و فیلسوفان سیاسی قرن بیستم مینامند در کتاب «خصوصی سازی پول» به دنبال پیشنهاد راهی ماندگار برای برطرف کردن تورم بود. از نظر او تنها راه پایدار برای بستن پرونده چند هزار ساله تورم، خصوصی سازی پول و آزادسازی حق انتشار ارز از دست دولتها بود. در این صورت، پول نیز به بازار اقتصاد راه مییافت، حساب پولهای خوب از پولهای بد و بیارزش سوا میشد و مردم رنگ آرامش، ثبات اقتصادی و رونق را به چشم میدیدند.
نظر شما چیست؟
فکر میکنید آیا در دنیای واقعی ما، جایی که جریانها و اهالی قدرت حضور دارند، امکان آزادسازی پول ملی در چند سال آینده وجود داشته باشد؟
توجه: با وجود اینکه دو صرافی کوینکس و کوکوین هر دو فعلا بدون نیاز به تغییر IP فعالیت میکنند اما بهتر است برای امنیت بیشتر از IP ثابت خارج از ایران استفاده کنید.
برای ورود به صرافی کوینکس حتما باید با IP خارج از ایران وارد شوید.
به این مقاله امتیاز دهید تا با کمک شما کیفیت آن را بسنجیم
به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز، «زونیمیر سولدو» در نشست خبری قبل بازی با مس رفسنجان، اظهار داشت: فردا بازی نسبتاً سختی مقابل یک تیم خیلی خوب داریم. مس در لیگ نتایج خوبی گرفته و از نظر روانی و فنی آماده است. وی با بیان اینکه فیلم بازیهای حریف را تماشا کردهام، افزود: امیدوارم شاهد بازی خوبی باشیم. هفته گذشته ما بازی ضعیفی انجام دادیم و نتیجه بدی گرفتیم. سولدو تأکید کرد: باتوجه به تمریناتی که انجام دادهایم، به دنبال کسب نتیجه خوب هستیم. سرمربی تراکتور در خصوص محرومان و مصدومان تیمش، بیان کرد: چند بازیکن تراکتور آسیب جزئی دارند و وضعیت آنان برای بازی با مس هنوز مشخص نیست. وی ادامه داد: فردا بازی خیلی سختی خواهیم داشت، هر بازی شرایط خودش را دارد. قطعاً دو تیم برای کسب نتیجه خوب تلاش خواهند کرد. سولدو گفت: اولین بار است که به شهرستان رفسنجان سفر کردهام، امیدوارم شاهد یک بازی با کیفیت باشیم تا همه از تماشای آن لذت ببرند. انتهای پیام/
شما می توانید این مطلب را ویرایش نمایید
این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
یونیت آزاد خبر – عکس/ دریافت دز سوم واکسن کرونا توسط مراجع تقلید
پربازدیدترین ها