دیمیتری بوترین (Dmitry Buterin)، میلیونری خودساخته و پدرِ میلیاردری است که رمز ارز اتریوم را بنیان گذاشته است؛ دارایی دیجیتالی که بهسمت تریلیوندلاریشدن میتازد.دیمیتری بوترین متولد سال ۱۹۷۲ در اتحاد جماهیر شوروی، کارآفرین و سرمایهگذاری شناختهشده با ایدههایی رادیکال و فلسفی است. او درباره همهچیز، از صنعت نرمافزار گرفته تا مسائل معنوی، عقاید سیاسی و البته شیوه تربیت فرزندان، دیدگاههای متفاوتی دارد. دیمیتری که سالهاست با خانوادهاش به کانادا مهاجرت کرده، علاقه و تمایل به ایجاد شبکهای غیرمتمرکز مانند اتریوم را یکی از نتایج زندگی زیر فشار و سرکوب رژیم شوروی میداند.ویتالیک (که اکنون ۲۷ ساله است) وایت پیپر اتریوم را هنگامی که فقط ۱۹ سال داشت منتشر کرد؛ بلاک چین شگفتانگیزی که با معرفی مفهوم قراردادهای هوشمند و اپلیکیشنهای غیرمتمرکز دنیای فناوری دیجیتال را دگرگون کرد. اتر (ETH)، دارایی بومی این شبکه، دومین رمز ارز برتر بازار است که در حال حاضر در آستانه رسیدن به ارزش بازار ۳۹۰ میلیارد دلاری قرار دارد.در این مطلب که با کمک مصاحبهای با پدر ویتالیک بوترین از وبسایت کوین تلگراف نوشته شده است، نگاه متفاوتی به زندگی ویتالیک خواهیم داشت و جهان را از زاویه دید پدرش، دیمیتری بوترین میبینیم. مطلبی که در ادامه میخوانید، بخش اول مصاحبه با دیمیتری بوترین است.دیمیتری، پدر ویتالیکدر وصف دیمیتری همین کافی است که بگوییم هنگامی که او در دهه ۷۰ میلادی دوران کودکیاش را در شهر گروزنی (Grozny) چِچن در اتحاد جماهیر شوروی سابق میگذراند، در ذهنش هم نمیگنجید که قرار است بنیانگذار چند کسبوکار چند میلیون دلاری شود و بهاندازهای پول جمع کند که در دهه ۴۰ زندگیاش به بازنشستگی برسد.او که سالهاست ساکن تورنتو است، با لهجهای که هنوز تا حدی روسی است، میگوید:اصلاً فکرش را نمیکردم؛ چون در اتحاد جماهیر شوروی، وقتی بازنشسته میشوی، تقریباً پایت لب گور است! همه کموبیش به یک اندازه فقیر هستند و در بهترین حالت فقط میتوانی جان سالم به در ببری.دیمیتری با حساب کاربری [email protected] در توییتر و با ۴۱,۴۰۰ فالوئری که دارد، از چهرههای شناختهشده در توییتر ارزهای دیجیتال به شمار میرود. او در حساب توییتری خود، نگاهی بازیگوش و در عین حال متفکرانه به تعصبها و جدالهای تنگنظرانه این فضا دارد.نقش دیمیتری در این داستان فقط به «پدر ویتالیک بودن» ختم نمیشود؛ بلکه او بود که پسرش را با بیت کوین آشنا کرد و دنبالهای از اتفاقات را به راه انداخت که به خلق دومین رمز ارز برتر و ارزشمند بازار ختم شد.حساب کاربری دیمیتری بوترین در توییترازدواج دیمیتری با مایا (همسر دومش) هم به جدایی انجامید و آنها در حال حاضر بهصورت مشترک حضانت دو دخترشان، میشای ۱۳ ساله و کاتیای ۱۰ ساله را بر عهده دارند. با توجه به اینکه اولین فرزند دیمیتری یک اَبَرنابغه بود، بزرگکردن بچههای عادیتر باید تجربه متفاوتی برای او باشد. دیمیتری میگوید:وقتی ویتالیک به دنیا آمد، من ۲۱ ساله بودم، هنوز در دانشگاه درس میخواندم و تماموقت کار میکردم و اتحاد جماهیر شوروی در حال فروپاشی بود. اکنون بسیار پختهتر شدهام، محیط اینجا فرق دارد؛ بچهها فرق دارند و همهچیز متفاوت است. من در شرایطِ آن زمان، بهترینِ خودم بودم؛ اما بله، میتوانم بگویم اکنون نسبت به ۲۱ سالگیام پدری بسیار متفاوت هستم.علیرغم بزرگشدن در نظامی کمونیستی، بوترین با موفقترین سرمایهگذاریاش در شرکت خدمات نرمافزاری وایلد اپریکات (Wild Apricot) به یکی از برجستهترین سرمایهدارهای حال حاضر تبدیل شد. علاوه بر این، او همبنیانگذار «بلاکگیکس» (BlockGeeks)، منبع معروف آموزش بلاک چین و یکی از اعضای مشتاق جامعه ارزهای دیجیتال هم به شمار میرود.دیمیتری در حساب توییتری خود هر از گاهی تصاویری از زندگی شخصیاش منتشر میکند. او در توییتی در ۱۲ مه ۲۰۲۱ (۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۰)، تصویری از نوزادی ویتالیک منتشر کرد و نوشت:این نیمهتریلیونر، اینگونه کارش را شروع کرد. بچه سالم و سرحالی است و احتمالاً در آینده یک تریلیونر و فراتر از آن خواهد بود.سازندهای که سازنده ساخت!دیمیتری علاقه خود به فناوری را به ویتالیک منتقل کرد و کمک کرد تا اولین گام را بهسمت ارزهای دیجیتال بردارد. با این حال، دیمیتری دوست ندارد موفقیت پسرش به او نسبت داده شود. او در این مورد میگوید:مردم خیلی اوقات به من میگویند: «حتماً خیلی به ویتالیک افتخار میکنی!» و قطعاً من افتخار میکنم؛ اما هر انسانی ماحصل عوامل بسیاری مانند انسانهای اطرافش، ژنتیک و محیط زندگیاش است. و من هم یکی از آن عوامل [در زندگی ویتالیک] هستم، اینطور نیست؟ اما اینکه چرا «من» اینگونه هستم [و چنین شخصیتی دارم] تحتتأثیر میلیونها عامل دیگر است. پس، برای اینکه ویتالیک اتریوم را ابداع کند، همهچیز در جهان باید به همان شکلی میبود که باعث شد این اتفاق بیفتد. نگاه اساسی من به زندگی اینگونه است.این روزها، دیمیتری اغلب با یک دیدگاه فلسفی به سادهترین پرسشها پاسخ میدهد. او توضیح میدهد:اگر توییتر من را ببینی، دیگر از اینکه بسیاری از پاسخهای من کاملاً فلسفی هستند، تعجب نخواهی کرد؛ چراکه این روزها، ماهیت تفکر من درباره جهان اینگونه است.دیمیتری علاقه غیرقابل وصفی به کتاب دارد. او در دوران کودکی کتابهای زیادی مطالعه کرده بود و اطلاعات بسیار وسیعی را از این مطالعات به دست آورده بود. این ویژگی به لطف والدینش در او شکل گرفت که در زمان و مکانی که کتاب یک وسیله لوکس و غیرضروری محسوب میشد، کتابخانه بزرگی در خانه دستوپا کرده بودند.میشا، دیمیتری و ویتالیکِ ۱۵ ساله در سال ۲۰۰۹دیمیتری به موضوعات مختلف بسیاری علاقه و اشتیاق شدید دارد، از علم الکترونیک گرفته تا رایانش، آیندهپژوهی، مکتب لیبرالیسم و امنیت سایبری. او در این مورد توضیح میدهد:برای مدتی مجذوب کارآفرینی، روانشناسی و توسعه فردی بودم و بعد درگیر معنویت شدم که اصطلاحی گسترده است و میتواند برای افراد مختلف معانی بسیار متفاوتی داشته باشد. طی ۱۰، ۱۵ سال گذشته این موضوعات موردعلاقهام بودهاند. [معنویت برای من] در حقیقت تلاشی برای پاسخدادن به مهمترین پرسشهاست. تو چه هستی؟ من چه هستم؟ انسانبودن چیست؟ آگاهی و شادی چه معنایی دارد؟ عشق چیست؟ خدا چیست؟دیمیتری مدتی در دهه ۴۰ زندگی سراغ مواد روانگردان LSD رفت و الگوی خودش را هم روانشناس مشهوری بهنام تیموتی لیری (Timothy Leary) میدانست که در دانشگاه هاروارد روی این مواد تحقیق میکرد. با این حال، او ادعا میکند که پیش از مصرف این مواد، یک سال در حال تحقیق و مطالعه روی آنها بود.دنیای کامپیوتریدیمیتری بوترین متولد سال ۱۹۷۲، در اوایل نوجوانی به الکترونیک و بعداً به سایبرنتیک (Cybernetics) علاقه نشان داد. سایبرنتیک یک شاخه علمی گسترده و میانرشتهای است که سیستمهای ارتباطی را در ماشینها و در موجودات زنده بررسی میکند.در دهه ۸۰ میلادی، اتحاد جماهیر شوروی دیرتر از بسیاری کشورهای دیگر اولین کامپیوترهای شخصی را به کار گرفت. تا سال ۱۹۸۹، فقط ۲۰۰,۰۰۰ رایانه در کل کشور وجود داشت؛ بنابراین بوترین مجبور بود به آنچه که داشت، بسنده کند. او درباره اولین تجربهاش با رایانه اینطور بیان میکند:وسیلهای که من آن را اولین رایانهام مینامم، در واقع یک ماشینحساب بود که ۱۰۰ بایت حافظه داشت و هر بار که آن را خاموش میکردی، حافظهاش پاک میشد. هر بار باید آن را روشن میکردی و کل برنامه و دادهها را در حافظهاش تایپ میکردی، بعد میتوانستی آن را اجرا کنی، و همین هم برایم جذاب بود. به همین خاطر، شروع به سروکلهزدن با آن کردم و اصول برنامهنویسی را یاد گرفتم.در حدود ۱۵ سالگی، او اولین فرصت خود را برای کار با پایانهای (Terminal) به دست آورد که به یک رایانه بسیار بزرگ به ابعاد چندین اتاقِ یک ساختمان متصل بود. دیمیتری در رابطه با این رایانه میگوید:این رایانه بسیار محدود بود؛ اما باز هم تخیلم را درگیر میکرد. بهمحض اینکه دیدمش، متوجه شدم این همان کاری است که میخواهم انجام دهم.یکی از همسایههای قدیمی دیمیتری به نام ویتالی هم مانند او به علم الکترونیک علاقه داشت و توانست در این مسیر راهنماییاش کند. دیمیتری درباره همسایهاش میگوید:من کاملاً تازهکار بودم؛ او راه و چاه را نشانم داد و بابت تأثیری که بر من داشت از او بسیار سپاسگزارم.با اینکه نام ویتالیک مستقیماً از نام ویتالی گرفته نشده، اما بوترین اعتراف میکند که احتمالاً تأثیر ویتالی بر زندگیش در انتخاب نام ویتالیک نقش داشته است. او توضیح میدهد:وقتی به گزینهها و نامهای مختلف فکر میکردیم، نام ویتالیک برایم بسیار آشنا و دلنشین بود و ناتالیا هم قبولش داشت. پس [میتوانم بگویم ویتالی] قطعاً تأثیرگذار بوده است.بوترین در ۱۷ سالگی به مسکو نقل مکان کرد تا در دانشکده مهندسی الکترونیک مسکو در رشته علوم رایانه تحصیل کند. اولین رگههای روحیه کارآفرینی در همان زمان در او دیده میشد. او و دوستانش سفرهای طولانی با قطار و اتوبوس به چِکسلواکی (جمهوری چک فعلی) داشتند تا سوغاتیهای روسی به محلیها بفروشند. هزینه آن زمان زندگی او فقط حدود ۱۰ دلار در ماه بود و این مسافرتها برای مدتزمان زیادی به هزینه تحصیلش کمک میکرد. او از سفرهایش اینگونه یاد میکند:در این سفرها چند صد دلار درآمد کسب میکردیم که میتوانستیم کل سال با آن زندگی کنیم.بوترین در سفرهای خود با سبک زندگی بقیه مردم جهان آشنا میشد. او در جمهوری چک فروشگاههایی با هزاران کالای مصرفی میدید و آنها را با فروشگاههای روسی مقایسه میکرد که در مجموع ۵۰ تا ۱۰۰ محصول ارائه میدادند. او توضیح میدهد:به هر فروشگاهی که میرفتم، فقط مبهوت کالاهای مختلف و بستهبندیهای رنگارنگ میشدم. واقعاً برایم حیرتانگیز بود که این چیزها موجود و در دسترس هستند.در سال ۱۹۹۰، او با یک دانشجوی علوم رایانه به نام ناتالیا آملین (Natalia Ameline) از دانشگاه ملی تحقیقات فناوری الکترونیک آشنا شد. ناتالیا اهل شهر کولومنا (Kolomna) در نزدیکی مسکو بود و ویتالیک در آنجا و در سال ۱۹۹۴ به دنیا آمد. دیمیتری درمورد تولد ویتالیک میگوید:تولد ویتالیک ناخواسته بود و بنا به چندین دلیل استرس زیادی به همراه داشت. ما هنوز دانشجو بودیم و برای یک لقمه نان مجبور بودیم تماموقت کار کنیم. شوروی هم در حال فروپاشی بود. نرخ تورم صدها یا هزارها درصد در سال بود و زنجیره تأمین هم بهکلی از کار افتاده بود.تقارن عجیب و جالبی است که دنیای کریپتو با هدف رفع سلطهگری متمرکز، تورم کمرشکن و مشکلات پیرامون زنجیره تأمین ایجاد شده است؛ مشکلاتی که در نهایت به نابودی اتحاد جماهیر شوروی منجر شد.دیمیتری در همان سالی که ویتالیک به دنیا آمد، در شرکت مشاوره کسبوکار آرتور اندرسن (Arthur Andersen Business Consulting) بهعنوان مشاور سیستمهای کامپیوتری کاری پیدا کرد و توانست چند بار در سال به خارج از روسیه سفر کند. در سال ۱۹۹۷، او اولین کسبوکار خود را به نام «کلمبوس راشا» (Columbus Russia) راهاندازی کرد که نماینده فروش و مشاوره نرمافزارهای مالی بود.دیمیتری بوترین میگوید:نبودِ فرهنگ کارآفرینی در آن مقطع زمانی و مکانی در واقع راهاندازی یک کسبوکار را آسانتر میکرد؛ چراکه محیط کاملاً باز و انتظارات و سطح توقع پایین بود. قانون خاصی وجود نداشت و فرصتهای هیجانانگیز و جالبی پیش پایت بودند.مهاجرت به کانادادر آن زمان بوترین از ناتالیا جدا و با مایا همسر دومش آشنا شده بود. دیمیتری، مایا و ویتالیک با هم برای شروع یک زندگی جدید به کانادا مهاجرت کردند و ناتالیا هم که مدتی بعد فرصتی پیدا کرد تا تحصیلاتش در رشته اقتصاد را در دانشگاهی در شهر ادمونتون کانادا تکمیل کند، به آنها پیوست. دیمیتری هدف این مهاجرت را اینگونه توضیح میدهد:قصد داشتیم ببینیم زندگی خارج از روسیه چطور است و از این هرجومرج و بلاتکلیفی فرار کنیم… من وضعیت بهتری داشتم و مادرش هم به دانشگاه رفت تا در خوابگاهی در ادمونتون زندگی کند. این راهحل قرار بود موقت باشد؛ اما به وضعیتی دائمی تبدیل شد. و برای همه ما بهترین نتیجه را داشت؛ چراکه [ناتالیا] سعی میکرد زندگی خود را بسازد و من هم واقعاً فرصت مراقبت از ویتالیک را غنیمت شمردم.او در ۲۵ دسامبر ۲۰۲۰ (۵ دی ۹۹) در حساب توییترش عکسی قدیمی از خودش و مایا منتشر کرد و نوشت:۲۱ سال پیش در چنین روزی از روسیه به تورنتوی کانادا نقلمکان کردیم.دیمیتری از فرصتهایی که در کانادا برایش پیش میآمد، استقبال میکرد و تلاش داشت خودش هم فرصتهای جدیدی خلق کند. او همان سالی که مهاجرت کرد، استارتآپ سلامت روان پَوِراینساید (Powerinside) را بنیان گذاشت و در سال ۲۰۰۱، گروهی از توسعهدهندگان وباپلیکیشنی به نام بوناسورس (Bonasource) را دور هم جمع کرد که بعدها زمینهساز ایجاد موفقترین سرمایهگذاری او، یعنی شرکت وایلد اپریکات شد.این شرکت ارائهدهنده نرمافزارهای مبتنی بر وب بود و به سازمانهای غیرانتفاعی کمک میکرد تا نیازهای فناوری اطلاعات خود را مانند وبسایتها، پایگاههای داده و ثبت رویدادها مدیریت کنند.دیمیتری بوترین بیش از یک دهه از زندگیاش را به این پروژه اختصاص داد و زمانی که شرکت بزرگ آمریکایی خدمات نرمافزار پرسونیفای (Personify) آن را در سال ۲۰۱۷ خرید، دیمیتری توانست با درآمد حاصل از فروش سهام خود بازنشسته شود.شرکت وایلد اپریکات ۱۰,۰۰۰ مشتری ثابت داشت و به ۱۰,۰۰۰ مشتری دیگر خدمات رایگان ارائه میکرد. بوترین در توصیف سرمایهداری بیان میکند:به نظر من، اساس سرمایهداری نوعدوستی است. حداقل برای من اینطور است؛ چراکه اگر بخواهید کسبوکارتان موفق شود، باید مشکلات خاصی را برای افرادی خاص حل کنید و این کار را هم خوب انجام بدهید. هر کسبوکاری وقتی بهدرستی ساخته شود، واقعاً منافعی را برای مشتریان، سهامداران و همچنین کارکنانش به ارمغان خواهد آورد.اتریومهنگامی که رویداد عرضه اولیه سکه (ICO) اتریوم برگزار شد، دیمیتری بیشتر مشغول کار روی وایلد اپریکات و بزرگکردن دو دخترش بود و فرصت سرمایهگذاری روی این عرضه اولیه را نداشت. البته او توضیح میدهد:راستش را بخواهید پول خیلی کمی هم داشتم.اما او خیلی زود متوجه شد که ابداع پسرش در حال شکوفاشدن است و البته سودجوهای بسیاری هم سعی کردند از این نام خانوادگی معروف استفاده کنند. بوترین میگوید در زمان رونق ICOها در سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷، پروژههای متعددی سعی کردند از او بهعنوان مشاور استفاده کنند. او اضافه میکند:من وایت پیپرهایشان را میخواندم و [به سازندهها] میگفتم این مزخرف محض است و هیچ ارزشی ندارد! کل حَرفتان این است که میخواهید از این فرصت استفاده کنید و پولی به جیب بزنید. اینطور نیست؟ خوشحالم که در هیچکدام از آن پروژههای مزخرف شرکت نکردم.او حتی زمانی که تب ICOها بالا گرفته بود، در یادداشتی در وبسایت خود نوشت:* لطفاً برای دسترسی به ویتالیک به من پیام ندهید! من نمیتوانم کاری برایتان بکنم.* من متخصص فناوری بلاک چین نیستم.* من در ایجاد اتریوم هیچ نقشی نداشتم و تمام افتخار و اعتبار آن مختص ویتالیک و همکارانش است.* خیلی بعید است که وارد رویداد عرضه اولیه سکه شما بشوم.با این وجود، طی این سالها او هرروز بیشتر بهسمت دنیای کریپتو کشیده میشود و از شرکت در کنفرانسها، مشاورهدادن و سرمایهگذاری در فضای ارزهای دیجیتال بیشتر لذت میبرد. این علاقه باعث شد دیمیتری در نهایت، پلتفرم آموزشی بلاکچین بلاکگیکس (Blockgeeks) را در سال ۲۰۱۶ تأسیس کند.او میگوید:من در رابطه با همهچیز بسیار کنجکاو هستم و خیلی زود پس از ابداع اتریوم حس کردم که این اختراع بهزودی تبدیل به یک انقلاب فناوری بزرگ خواهد شد. وقتی با چنین چیزهایی روبهرو میشوم، سعی میکنم بیشتر درباره آنها بیاموزم. به چند موضوع خیلی علاقهمند شدهام و چیزهای زیادی مثل روانشناسی، معنویت، هوش مصنوعی، داروهای روانگردان و بلاک چین یاد گرفتم. این مسائل واقعاً برایم جالب بودهاند. به نظر من، اتریوم فقط یک فناوری بسیار قدرتمند نیست، بلکه ایده و فلسفهای فراگیر است که قدرت، احساس و آیندهنگری را با هم دربرمیگیرد.اگرچه دیمیتری در طول مصاحبهها متفکر و جدی است، اما در توییتر رویِ شوخطبعی از خود نشان میدهد. او توضیح میدهد:یکی از توانمندیهای قدرتمند وجود من توانایی مسخرهبودن است! این موضوع درباره ویتالیک هم صادق است. ما همیشه با جوکهای مسخره و احمقانهمان میخندیم. من مسخرهبودنم را آزادانه در توییتر نشان میدهم و نگران نیستم که بقیه درمورد من بگویند که «این پسر دیوانه است!» من هم میگویم خب، بله دیوانه هستم. چهکسی دیوانه نیست؟!منتظر بخش دوم این مصاحبه جالب و جذاب باشید!
شبکههای اجتماعی راهی برای مشاهده جهانی هستند که شاید خودمان فرصت و هزینه تماشای آن را از نزدیک نداشته باشیم. این بسترها نقش یک پنجره باز رو به جهان را برای ما ایفا میکنند؛ به همین دلیل خواندن داستان «برند فیسبوک» که یکی از اولین و پرجمعیتترین پنجرهها به شمار میرود، جذابیتهای خاص خودش را دارد. در این قسمت از یونیت آزاد خبر به سراغ داستان برند این شبکه اجتماعی میرویم؛ پس با ما همراه باشید.
فهرست این مقاله
فیسبوک چگونه سر از دنیای ما درآورد؟
همهچیز از نبود بستری برای ارتباط بیشتر آدمها آغاز شد. «مارک زاکربرگ» که یکی از دانشجویان دانشگاه «هاروارد» بود و علاقه شدیدی به برنامهنویسی داشت، فقدان این بستر را احساس کرد. البته افراد دیگری هم بودند که این کمبود را احساس میکردند؛ مثلاً مدیران دانشگاه هاروارد یا حتی خود دانشجویان، ولی نکته اصلی و چیزی که میان مارک و دیگران تفاوت ایجاد میکند، تلاش برای عملیکردن این ماجرا و پرکردن این جای خالی بود.
تلاشی نافرجام برای راهاندازی شبکه اجتماعی
اولین تلاش مارک برای ایجاد این بستر به سایتی بسیار ساده به نام «Facemash» ختم شد. این وبسایت عکس دختران دانشگاه را از بایگانیهای آنلاین دانشگاه استخراج میکرد و سپس آنها را دو به دو در یک صفحه به نمایش میگذاشت و از کاربران میپرسید کدام یک از این دو دختر جذابتر هستند. این ماجرا از سوی دانشجویان دانشگاه هاروارد با استقبال بسیار خوبی روبهرو شد.
ولی واضح است این تلاش ناکام ماند و نزدیک بود برای مارک بسیار هم گران تمام شود؛ چون مدیران دانشگاه اتهامهایی همچون «تجاوز به حریم خصوصی دیگران»، «ورود غیرقانونی به آرشیو دانشگاه» و… را روی میز گذاشتند. بعد از کمی پادرمیانی و البته عذرخواهی رسمی مارک، ماجرا تمام شد، اما به زاکربرگ یاد داد نباید بیگدار به آب بزند!
مارک یکبار دیگر شانس خود را امتحان میکند
یک سال بعد از این ماجرا، زاکربرگ به همراه چند نفر از دوستانش، شانس خود را روی دامنه «Thefacebook» امتحان کردند. با وجود اینکه این سایت، بسیار ساده و با گرافیکی کاملاً محدود بالا آمده بود، توانست نظر دانشجویان دانشگاه هاروارد را به خود جلب کند.
بهطوریکه در طول یک ماه، حدود ۵۰ درصد دانشجویان در آن ثبتنام کرده بودند. این سایت بهظاهر همهچیز داشت و خیلی خوب پیش میرفت؛ گویی مارک یک گلوله کوچک برفی را از بالای کوه به سمت پایین سرازیر کرده بود و این گلوله برفی همانطور که در مسیر حرکت میکرد، بزرگ و بزرگتر میشد!
در دنیایی که خیلی سریع تغییر میکند، تنها استراتژی که شکستخوردن آن تضمین شده، ریسکنکردن است.
مارک زاکربرگ
وجود اولین مانع بر سر راه فیسبوک
شش روز پس از راهاندازی این شبکه اجتماعی، سه نفر از دانشجویان دانشگاه هاروارد از مارک شکایت کردند. ماجرا از این قرار بود که پروژه اصلی فیسبوک، فکری بود که این سه دانشجو یعنی برادران دوقلوی «وینکلوس» به همراه دوستشان در حال کار روی آن بودند. آنها در میانههای پروژه خود، تصمیم گرفتند ماجرای کارشان را برای مارک هم تعریف کنند. درست چند روز پس از این گفتوگو آنها ناگهان با نمونه اجرا و منتشرشده پروژه خودشان روبهرو شدند.
بله، این بار هم مارک کار را خراب کرده بود. با وجود آنکه کار او چیزی در مایههای دزدی ایده بوده است، نمیتوان مطمئن بود که اگر این سه نفر پروژه خود را ادامه میدادند، اکنون ما شبکه اجتماعی «Facebook» را در اختیار داشتیم. آن سه دانشجو به این راحتیها بیخیال پروژه خود نشدند و در طول چند سال، شکایت خود را به دادگاههای مختلفی بردند. درنهایت، مارک زاکربرگ اعتراف کرد ایده اصلی این شبکه متعلق به این سه نفر است.
ماجرای این شکایت طولانی با پرداخت غرامتی بهاندازه ۱.۲ میلیون سهم از شرکت Facebook بسته شد. با وجود بستهشدن این پرونده، این شرکت و مارک زاکربرگ با پروندههای مشابه زیادی دست به گریبان بودند. جالب اینکه در بیشتر این پروندهها مارک مجبور به پرداخت غرامت شد.
فیسبوک بزرگ میشود!
این شرکت در آغاز تنها به دانشجویان دانشگاه هاروارد محدود بود، اما کمکم دانشجویان دانشگاههای دیگر هم امکان استفاده از این شبکه اجتماعی را به دست آوردند. سپس توجه شرکتها و سازمانها به پتانسیل این سایت جلب شد و زمانی نگذشت که ثبتنام در فیسبوک برای تمام افراد بالای ۱۳ سال که یک ایمیل داشتند، امکانپذیر شد.
آغاز موج تغییر با ورود مدیر جدید
مدتی پس از آنکه Facebook بهعنوان یک شرکت ثبت شد، فردی به نام «Sean Parker» مدیریت شرکت را بر عهده گرفت. او حکم یک باغبان را داشت که با قیچی تیزش تغییرات زیادی را روی شاخههای این شرکت به وجود آورد.
از جمله تغییراتی که شان پارکر مسئول آنها بود، میتوان به حذف «The» از نام «Thefacebook» و تغییر دفتر اصلی شرکت به شهر کالیفرنیا اشاره کنیم. در این میان، کمکم پای سرمایهگذاران به پروژه این شبکه اجتماعی باز شد.
نگاهی به بزرگترین سرمایهگذاران فیسبوک
آوازه این شرکت در گوشه و کنار دنیای تجارت هم آغاز شد. در همان هنگام سرمایهگذاران و شرکتهای بزرگ، یکی یکی به این کسب و کار علاقهمند شدند و میخواستند سهمی در این ماجرا داشته باشند که در ادامه مطالبی درباره آنها آمده است:
یکی از پایهگذاران شرکت «پیپل» و اولین سرمایهگذار اصلی Facebook است که هنوز هم سهام خود در این شرکت را حفظ کرده است.
این شرکت که دومین سرمایهگذار بزرگ روی Facebook به شمار میرود، با سرمایهای ۱۲ میلیون دلاری، چشمها را به سمت این شبکه اجتماعی خیره کرد.
Jim Breyer (جیم بریر)
یک سرمایهگذار مستقل که بهکمک ثروت شخصی خود روی Facebook سرمایهگذاری کرد.
شرکت مایکروسافت
مقداری از سهام شرکت Facebook توسط مایکروسافت خریداری شد. این مقدار از سرمایهگذاری به مایکروسافت اجازه میداد تا سهمی جداگانه در جایگاههای تبلیغاتی این شبکه اجتماعی داشته باشد. البته تعداد سهامداران «Facebook» بسیار بیشتر از این حرفهاست، ولی این افراد سهمهای قابلتوجهی را در اختیار دارند.
چه شرکتهایی زیرمجموعه فیسبوک هستند؟
مارک زاکربرگ علاقه زیادی به خرید استارتاپهای نوپایی دارد که بهنوعی در مسیر حرکت Facebook قرار میگیرند. بهدنبال این ماجرا، شرکتهای زیادی مانند «واتساپ»، «اینستاگرام» و… را خریداری کرد و آنها را بهعنوان زیرمجموعههای شرکت اصلی Facebook قرار داد.
بهجز این شرکتها بخشهای دیگری هم بهدلیل رشد و توسعه این شرکت از مجموعه مادر جدا شدند و کار خود را بهصورت متمرکزتر بهعنوان یک زیرمجموعه ادامه دادند. بخشهایی مانند «فیسبوک مسنجر» در این دسته جای میگیرند.
با دادن قدرت اشتراکگذاری به مردم، دنیا را شفافتر میکنیم.
مارک زاکربرگ
چهره سیاه فیسبوک در برابر انظار عمومی
همچنان که این شبکه اجتماعی گستردهتر شد، در کنار جنبههای مثبت خود، دردسرهای آن هم بزرگ و بزرگتر شدند. تهمتها، اتهامها، افسارگسیختگی برخی از کاربران، تجاوز به حریم خصوصی یکدیگر و شکایتهای مداوم از Facebook بخشی از نیمه تاریک این ماجرا را به خود اختصاص داد.
نکته جالب این است که در بیشتر این موارد، شرکت Facebook ابتدا این اتهام را رد میکند، سپس بهدنبال راهی برای کاهش اثرات آن میگردد و درنهایت اتهام را میپذیرد!
بسیاری از منتقدان فکر میکنند Facebook به بستر جمعآوری اطلاعات برای نهادهای دولتی، سیاسی و امنیتی تبدیل شده است؛ به همین دلیل، فعالیت در آن چندان عاقلانه نیست. از سوی دیگر، پتانسیل بالای این شبکه اجتماعی برای اتصال کاربران از سراسر جهان، شرکتها و مجموعهها را وادار میکند تا از این بستر برای رشد و شناساندن خود به جهان، نهایت بهره را ببرند. به زبان ساده، فیسبوک، حکم یک چاقوی دولبه را برای مردم و سازمانها دارد. اگر میخواهید از آن استفاده کنید باید با جنبه تاریک آن هم کنار بیایید.
مارک زاکربرگ و پروژه گسترش اینترنت
مارک زاکربرگ و شرکتش دیگر تنها بهدنبال مواردی مانند توسعه خدمات وبسایت Facebook یا زیرمجموعهها نیستند، بلکه میخواهند در تکنولوژی آینده سهمی داشته باشند؛ به همین دلیل در زمینههایی مانند: «هوش مصنوعی»، «ساخت ریزتراشهها» و «گسترش اینترنت در سرتاسر جهان» بهصورت جدی فعالیت میکنند.
از نظر مارک، بستر اینترنت آزاد و جهانی باید بهصورت رایگان در اختیار تمام مردم دنیا قرار بگیرد و هزینه این کار از طریق خدمات پولی که شرکتها و کسب و کارهای مختلف در اختیار مردم قرار میدهند، تأمین شود. به باور او اگر تمام مردم جهان، فارغ از کشوری که در آن حضور دارند، توانایی اتصال آسان و رایگان به اینترنت بینالمللی را داشته باشند، میتوانند از این بستر برای اشتغالزایی و نابودی فقر استفاده کنند.
کشیدن سیمخاردار پیرامون فیسبوک از سوی ما و آنها
ماجرای حضور کاربران ایرانی در این شبکه اجتماعی، پر از فراز و نشیب بوده است. در ابتدا ما به دلایل گوناگونی که از حوصله این مقاله خارج است، چندین بار Facebook را فیلتر کردیم، اما دوباره آن را از فیلتر درآوردیم. این بازی چند بار ادامه یافت و درنهایت، فیسبوک بهدلیل تحریمهایی که علیه کشور ما انجام شد، آن را از فهرست کشورهایی که میتوانند در این شبکه اجتماعی ثبتنام کنند حذف کرد. به این ترتیب، اگر کسی از ایران، قصد استفاده از فیسبوک را داشته باشد باید از فیلتر ما و تحریم آنها عبور کند!
چرا نام فیسبوک تغییر کرد؟
مدتی پیش، برند Facebook که همنام یکی از بزرگترین و اصلیترین محصولات این شرکت هم بود، نام خود را به «متا» تغییر داد. زاکربرگ دلیل این کار را گسترش فعالیتهای برند و بیرونآمدن از زیر سلطه Facebook روی کل این شرکت معرفی کرد. البته گفتهها و شنیدهها حاکی از آن است که زاکربرگ بعد از شروع به خرید اینستاگرام و واتساپ تصمیم گرفت نام برند را تغییر دهد.
با توجه به اینکه ماجرای تغییر نام در برندهایی که اینقدر بزرگ هستند بسیار خطرناک است، منتقدان و اهالی فناوری بهدنبال دلایلی بودند که مارک زاکربرگ بهخاطر آنها دست به این تغییر بزرگ زد. در ادامه چند نمونه از این دلایل را با هم بررسی کنیم:
انتشار اسناد مخفی از پشت صحنه فعالیت Facebook توسط یکی از کارمندان سابق آن«Facebook» همیشه گوش کاربرانشان را با شعارهایی که رنگ و بوی مفاهیم زیر را میدهند، پر کرده است:
ما همیشه به فکر شما هستیم.
فیسبوک، شما را به دوستان و خانوادهتان نزدیکتر میکند.
ما از اطلاعات شما و حریم خصوصیتان محافظت میکنیم.
ما همیشه در حال مبارزه با محتواهای بد و غیراخلاقی و فتنهانگیز هستیم.
درحالیکه اسناد منتشرشده، چیزی غیر از این را نشان میدادند. در آن اسناد آمده بود که Facebook اهمیت خاصی به مبارزه با محتواهای غیراخلاقی و… نمیدهد. از این گذشته تمایلی به گسترش خدماتش یا دستکم ارائه خدماتی مشابه با انگلیسی زبانها برای مردم سایر کشورهای دنیا ندارد. تنها چیزی که Facebook به آن اهمیت میدهد، رشد خود و ایجاد بستر گستردهتری برای تبلیغات است.
افشاگری درباره نقش فیسبوک در دستکاری سهام و اوراق بهادار
فروش اطلاعات کاربران این شبکه اجتماعی به یک شرکت آماری که به برندهشدن ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا کمک کرد.
شایعاتی درباره دستداشتن سرویسهای امنیتی آمریکا در اطلاعات کاربران فیسبوک.
تمام این موارد در کنار هم سبب شدهاند موجی از بیاعتمادی بهسوی این شرکت و مدیرعاملش یعنی مارک زاکربرگ به جریان بیفتد. کاربران این شبکه اجتماعی بر این باورند که تغییر نام این شرکت نمیتواند ماجرایی را که در قلب آن رخ میدهد، تغییر دهد.
بزرگترین ریسک این است که هیچ ریسکی نکنی.
مارک زاکربرگ
آینده فیسبوک و اینترنت به چه سویی پیش میرود؟
تأثیر این شبکه اجتماعی بر رشد ارتباطهای بینالمللی بسیار عمیق است. این بستر آنلاین و رایگان زمینه ایجاد کسب و کارهای زیادی را به وجود آورده و انسانها را بیشتر از قبل به هم متصل کرده است. از طرفی نمیتوان تلاشهای زاکربرگ در گسترش اینترنت رایگان را هم نادیده گرفت.
البته باز هم در این زمینه نگرانیهای از سوی کاربران و مسئولان کشورهای مختلف اعلام شده است؛ مثلاً اینکه اگر چنین اینترنتی در جهان به وجود بیاید، کسب و کارهای پولی امروزی که از فروش حجمهای اینترنت روزگار میگذرانند از بین میروند یا حتی کنترل اینترنت در دست شرکت متا میافتد. با وجود این، هنوز کسی موفق به سفر در زمان و دیدن این آینده نشده است.
تا آن روز باید منتظر بمانیم و این تغییرات را با چشم خود ببینیم، ولی ماجرای اینترنت رایگان و آزاد برای مردم کشورهایی که دولتهایشان آنها را از اینترنت بینالمللی محروم کردهاند یا زیرساخت کافی و رایگان برای گسترش اینترنت ندارند، چیزی در حد و اندازه یک موهبت است! نظر شما چیست؟ فکر میکنید اینترنت آزاد و رایگانی که مارک زاکربرگ به دنبال آن است، در ایران نیز پیدا شود؟
پاسخ به چند سؤال متداول
چرا فیسبوک آبیرنگ است؟
مارک زاکربرگ کوررنگی دارد و نمیتواند رنگهای دیگر را بهخوبی تشخیص دهد، اما آبی جزء رنگهایی است که میتواند آن را ببیند؛ از اینرو او با آبیکردن Facebook این فرصت را به خود داد تا کسب و کارش را مانند بقیه مردم تماشا کند.
منبع درآمد فیسبوک کجاست؟
اصلیترین درآمد این شرکت از تبلیغات به دست میآید.
چرا همزمان با تغییر نام فیسبوک، سهام شرکت کانادایی Meta Materials به میزان ۳۰درصد رشد کرد؟
نمیتوان دلیل روشنی برای این ماجرا پیدا کرد. شاید همنامبودن بخشی از نام این شرکت با نام جدید فیسبوک یعنی «متا» سبب این ماجرا شده باشد. شاید هم در پشت صحنه Facebook و این شرکت، همدستیهایی صورت گرفته باشد. در هر صورت، با توجه به سابقه پر از افشاگری این شرکت نمیتوان بهطور قطعی این ارتباط را در نظر نگرفت.
توجه: با وجود اینکه دو صرافی کوینکس و کوکوین هر دو فعلا بدون نیاز به تغییر IP فعالیت میکنند اما بهتر است برای امنیت بیشتر از IP ثابت خارج از ایران استفاده کنید.
برای ورود به صرافی کوینکس حتما باید با IP خارج از ایران وارد شوید.
به این مقاله امتیاز دهید تا با کمک شما کیفیت آن را بسنجیم
به گزارش سرویس بینالملل خبرگزاری فارس، «جان کربی» سخنگوی وزارت دفاع آمریکا بامداد پنجشنبه گفت واشنگتن قصد ندارد هیچ اقدامی انجام دهد که ممکن است در مورد آمادگی اتمی روسیه سوءتفاهم ایجاد کند. کربی طی نشست خبری در پنتاگون توضیح داد: «اقدامات تحریکآمیز روسیه بر سر زرادخانه اتمی این کشور غیرقابل قبول است. ما نسبت به موقعیت استراتژیک خود و توانایی برای دفاع از خود و متحدانمان مطمئن هستیم». به نوشته رسانههای آمریکایی، وی اضافه کرد: «روسها در حال تغییر موقعیت هستند و تلاش میکنند تا با تاخیر، در عملیات نظامی خود علیه مقاومت اوکراین بازنگری کنند». سخنگوی پنتاگون درباره عدم پیشروی نیروهای روسی به کییف مدعی شد: «نیروهای روسی با موانع زیادی روبرو هستند و اوکراینیها پیشرفت آنها را کند میکنند. نیروهای روسی متوقف شدند و به سمت کییف پیشروی نکردند و کاروان نظامی روسیه در حومه آن با مشکلات لجستیکی مواجه است». کربی درباره برخی گزارشها مبنی بر تسلط روسیه بر شهر «خِرسون» ادعا کرد: «خرسون هنوز با درگیری مواجه است و اوکراینیها در حال مقابله با آن هستند. با وجود بمباران مستمر روسیه، مقاومت بزرگ اوکراین در برابر نیروهای روسی در خرسون وجود دارد. اعلامیه نیروهای روسیه در کنترل خرسون نادرست است». بر این اساس، وی همچنین افزود: «ما با سازمانهای بینالمللی و غیردولتی برای کمک به اوکراینیها در سطح بشردوستانه کار میکنیم. ما از روسیه میخواهیم شدت لحن خود را در مورد وضعیت اتمی کاهش دهد». سخنگوی پنتاکگون همچنین خبر داد: «وزیر دفاع آمریکا پرتاب موشک بالستیک قارهپیمای مینوتمَن ۳ را به تعویق انداخت تا تأیید کند که نیروی اتمی ما مسئولیتپذیر است». گزارش لحظه به لحظه تحولات اوکراین را در اینجا دنبال کنید. در پی تحرکات اخیر غرب در نزدیکی مرز روسیه، پوتین روز پنجشنبه پنجم اسفند ماه دستور آغاز عملیات نظامی ویژه در اوکراین را صادر کرد و کشورهای اروپایی به جای تنشزدایی در این چند روز، اقدامات شدیدی را علیه روسیه اتخاذ کردند و کشورهای عضو اتحادیه اروپا حریم هوایی خود را بر روی پروازهای روسیه بستند. انتهای پیام/خ
شما می توانید این مطلب را ویرایش نمایید
این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
فیلم/ پرچمهای برافراشته روسیه بر روی تانکها – یونیت آزاد خبر
پربازدیدترین ها
یونیت آزاد خبر –
حسینی گفت: ۳۴ هزار و ۷۴۹ کیلوگرم کرک بز طی ۱۶ محموله از ابتدای فروردین تا پایان آذر امسال از مبدا استان سمنان به خارج از کشور صادر شد.
مدیرکل دامپزشکی استان سمنان می گوید: استان سمنان یکی از قطبهای مهم کشور در زمینه تولید داروهای دامی است و از ابتدای امسال تا پایان دی ماه بیش از ۴۵ هزار و ۵۷۰ کیلوگرم انواع داروهای دامی طی هفت محموله از مبدا سمنان به خارج از کشور صادر و منجر به ارزآوری برای کشور شد.
به گفته حسینی ، هشت میلیون و ۴۹۹ هزار و ۶۹۵ دلار از محل صادرات فرآوردههای خام دامی و داروهای دامی از مبدا استان برای کشور ارزآوری شد.
یک میلیون و ۶۳۳ هزار و ۳۸۱ راس دام سبک، ۸۵ هزار و ۴۰۰ راس دام سنگین، ۱۵ هزار و ۵۰۰ نفر شتر، هفت هزار و ۸۹ راس دام تکسمی وجود دارد.
۲۰۸ هزار و ۱۶۵ راس دام و ۱۹ میلیون و ۶۸۹ هزار و ۴۹۳ قطعه طیور در کشتارگاههای استان سمنان از ابتدای فروردین تا پایان دی کشتار شد.
∎
میرور پروتکل (Mirror Protocol)، پلتفرم فعال در بخش امور مالی غیرمتمرکز (DeFi)، که بر بستر بلاک چین ترا (Terra) فعالیت میکند، بهتازگی بهدنبال یکی از بزرگترین افتهای تاریخ بازارهای مالی و تحتتأثیر حمله روسیه به اوکراین، بخشی از ارزش خود را از دست داد.به گزارش کوین تلگراف، قیمت میرور پروتکل، در ۲۴ فوریه (۵ اسفند) به ۰.۹۹۳ دلار کاهش یافت که پایینترین سطح قیمت آن تا به امروز است و این در حالی بود که بازار رمز ارز نیز بهطور کلی با فشار فروش گستردهای روبهرو شده بود. در ادامه اما، توکن میرور بازگشت صعودی قدرتمندی را تجربه کرد و دو روز بعد قیمت آن به ۱.۴۱ دلار رسید که نسبت به کف ۰.۹۹۳ دلاری، ۴۰ درصد بیشتر است.نمودار قیمت میرور پروتکل؛ نمای ۴ ساعته بازار میرور پروتکل/ دلار.مانند سقوط ۲۴ فوریه (۵ اسفند)، جهش توکن میرور نیز همزمان با بهبود روند دیگر ارزهای دیجیتال اتفاق افتاد؛ اما نکته جالب اینجاست که بازدهی توکن میرور در این چند روز، نسبت به دیگر ارزهای مطرح بازار از جمله بیت کوین و اتریوم، بیشتر به نظر میرسد.بیت کوین پس از سقوط اخیر که تا سطح قیمتی ۳۴٬۵۰۰ دلار ادامه پیدا کرد، تاکنون حدود ۱۸ درصد رشد داشته است. در عین حال، اتریوم نیز در همان دوره و از زمان سقوط تا ۲٬۳۰۰ دلار، کمی بیشتر از ۲۲ درصد افزایش قیمت داشته است.از سوی دیگر، لونا (LUNA) که توکن اصلی بلاک چین ترا محسوب میشود، در همین بازه زمانی بیش از ۶۵ درصد جهش داشته است.جالب اینجاست که توکن انکر پروتکل (Anchor Protocol)، یکی دیگر از پروتکلهای مبتنی بر بلاک چین ترا، بیش از ۳۹ درصد از کف قیمتی ۲۴ فوریه (۵ اسفند)، یعنی ۲.۶۴ دلار، فاصله گرفته و اکنون با قیمتی حدود ۳.۶ دلار معامله میشود.تقاطع صعودی روی نمودار میرور پروتکلجهش اخیر میرور پروتکل، به شکلگیری یک تقاطع صعودی منجر شده است. بهطور دقیقتر، میانگین متحرک نمایی (EMA) ۲۰ کندلی (خط سبز) در بازه ۴ ساعته، میانگین متحرک نمایی ۵۰ کندلی (خط قرمز) را بهسمت بالا قطع کرده است. با توجه به تاریخچه اخیر روند قیمتی میرور پروتکل، این حرکت معمولاً با یک روند صعودی کوتاهمدت دنبال میشود.شاخص قدرت نسبی (RSI) در بازه زمانی ۴ ساعته که در آخر هفته به بالای سطح ۷۰ رسیده بود، با نشانههایی از «اشباع خرید» در بازار، سقوط روز گذشته قیمت را پیشبینی میکرد. این موضوع با یک اصلاح قیمتی در میرور پروتکل همزمان شد، بهطوری که قیمت توکن میرور روز گذشته در پایینترین سطح به ۱.۲۸۲ دلار رسید.نمودار قیمت میرور پروتکل (برای مشاهده سایز اصلی روی تصویر کلیک کنید).همچنین بخوانید: چگونه از میانگین متحرک ساده و نمایی برای ترید استفاده کنیم؟اکنون قیمت پس از برخورد با سطح ۵۰ درصد اصلاحی فیبوناچی بهسمت بالا بازگشته و مجدداً خود را به ۱.۴۱ دلار رسانده است. گفتنی است در این تحلیل سطوح فیبوناچی بر اساس حرکت نزولی قیمت از ۱.۵۸ دلار تا کف ۱ دلاری تنظیم شده است.در صورتی که میرور بالاتر از میانگینهای متحرک نمایی ۲۰ و ۵۰ کندلی باقی بماند، احتمال آزمایش مجدد سطح ۱.۵۸ دلار بیشتر میشود. چشمانداز صعودی آن نیز به چگونگی جریان درگیریهای میان روسیه و اوکراین و تأثیر آن بر بازار بیت کوین بستگی دارد.نمودار همبستگی بین قیمت بیت کوین و میرور پروتکل (بخش آبیرنگ درون تصویر).شایان است که ضریب همبستگی بین بیت کوین و میرور پروتکل، نزدیک به مثبت ۷۵ درصد است؛ به این معنی که قیمت توکن میرور در حال حاضر کموبیش منعکسکننده حرکات بزرگترین رمز ارز بازار است.
دامپینگ یکی از ترفندهای سیاه تجاری است. البته وقتی درباره اقتصاد و تجارت صحبت میکنیم، تشخیص اینکه هر تکنیک، رفتار یا ترفند تجاری چه رنگی را به خود اختصاص میدهد، سخت میشود؛ با وجود این، سنگ محک ما در این ماجرا، میزان تغییرات مثبت یا منفی است که در بازار هدف دامپینگ رخ میدهد. در این قسمت از یونیت آزاد خبر به سراغ دامپینگ میرویم و این مفهوم نهچندان جدید اقتصادی را کالبدشکافی میکنیم؛ پس با ما همراه باشید.
در ارتش، آنها به کسانی مدال میدهند که حاضرند خود را قربانی کنند تا دیگران بتوانند نجات پیدا کنند. در تجارت، ما به کسانی پاداش میدهیم که دیگران را قربانی میکنند.
سایمون سینک
فهرست این مقاله
دامپینگ چیست؟ (Dumping)
«Dumping» اصطلاحی است که از کلمه «Dump» به معنای «ارزانفروختن یک محصول» گرفته شده است. اصطلاح مقابل این واژه «آنتی دامپینگ» یا «Anti-dumping» است که تمام فعالیتهای کشورها برای مقابله با این ماجرا را در بر میگیرد. همه ما با چین و انقلابی که در تولیدش به راه انداخت، آشنا هستیم و همه ما از محصولات نهچندان مرغوب چینی استفاده کردهایم.
حالا پرسش اصلی این است که چین چگونه در این مدت کوتاه توانست بازار قدیمی کشورهای مختلف جهان را از چنگ اهالی آن دربیاورد و مردم را به مصرفکردن محصولات خودش – هرچند با کیفیت پایین – تشویق کند؟
چین و دامپینگ گسترده در بازار جهان
چین از دامپینگ استفاده کرد؛ به این معنا که تحقیقی گسترده درباره بازار کشورهای رقیب انجام داد، چندین نوع محصول و صنعت را هدف قرار داد، سپس همان محصولات را با قیمتی بسیار کمتر به همان کشور صادر کرد. مردم در کشور پذیرنده آن محصولات میدیدند که محصولی خارجی با قیمتی بسیار کمتر از محصول داخلی به فروش میرسد.
آنها برای مدتی، تحت تأثیر جادوی قیمت قرار گرفتند و از کیفیت غافل شدند؛ البته استدلالشان منطقی بود. وقتی میشد یک محصول را با یکسوم قیمت خرید، چرا باید چند برابر قیمت آن را برای خرید همان محصول از برند داخلی پرداخت کرد؟
در آن هنگام، هر عقل سلیمی انتخاب محصول ارزانقیمت را پیشنهاد میداد. غافل از اینکه کیفیت بسیار پایین محصولات چینی و چندین بار خرید از یک محصول، سبب میشد مردم درنهایت، قیمتی چند برابر نمونه داخلی را برای خرید یک محصول چینی پرداخت کنند.
وقتی مردم به این ماجرا پی بردند و خواستند دوباره از محصولات داخلی کشور خودشان استفاده کنند، فهمیدند راه بازگشت از این مسیر، بسیار سنگلاخی است؛ زیرا کارخانههای داخلی بهدلیل از دست دادن بازارشان دچار ورشکستگی شده بودند؛ بنابراین چارهای جز استفادهکردن از محصولات چینی وجود نداشت.
آیا چینیها با فروش محصولات بسیار ارزان، ضرر نکردند؟
پاسخ مثبت است. سیاست اقتصادی دامپینگ، همیشه در آغاز با ضرری هنگفت همراه است. تصور کنید شما یک مغازه مبلسازی در محله خودتان دارید و نوعی صندلی راحتی که در مغازه شما ساخته میشود مشتریان خوبی دارد. بعد از مدتی متوجه میشوید فروش صندلیهایتان کاهش یافته است.
وقتی ماجرا را از مشتریهایتان جویا میشوید، آنها به شما میگویند همان نوع صندلی را با همین کیفیت، ولی به نصف یا یکسوم قیمت از مغازه دیگری خریداری کردهاند! آن هنگام است که احساس میکنید یک سطل آب یخ یکباره روی سرتان ریخته شده است.
پُرسان پُرسان به دنبال آن مغازه میگردید و میبینید که او هم یک تولیدی کوچک است اما دقیقاً صندلی شما را با همان کیفیت ولی با قیمتی بسیار کمتر میفروشد. وقتی ماجرا را از او جویا میشوید میفهمید پای یک تولیدی بزرگ در میان است و این مغازه تنها مسئولیت فروش آن صندلی را بر عهده دارد.
درنهایت هم متوجه میشوید که آن تولیدی با وجود متحملشدن ضرر، صندلی شما را با قیمتی بسیار کمتر به فروش میرساند تا مشتریهای شما را از چنگتان دربیاورد. وقتی تولید آن محصول برایتان صرفه اقتصادی نداشته باشد، بعد از مدتی مقاومت – بهدلیل غرورتان – درنهایت شما هم تولید آن صندلی را متوقف خواهید کرد.
تا آن زمان، آن تولیدکننده بزرگ بهدلیل وجود منابع پشتیبانی همچنان به تولید آن صندلی با نصف قیمت ادامه میدهد. وقتی مطمئن شد شما دیگر در بازار حضور ندارید، صندلی را با همان قیمت اصلی روانه بازار میکند و به این ترتیب، با در انحصار گرفتن بازار، سود بسیار خوبی خواهد کرد و حتی ضررهای آن ارزانفروشی را هم در مدت بسیار کوتاهی جبران میکند!
راز تجارت این است که چیزی را بدانی که هیچکس دیگری نمیداند.
آریستوتل اوناسیس
به جز رقابت، چه دلیل دیگری برای ایجاد دامپینگ وجود دارد؟
بیرونکردن رقبا از بازار داخلی یا خارجی و تبدیلشدن به یکهتاز بازار یا صنعت، تنها یکی از دلایل رویآوردن به دامپینگ در اقتصاد است. موارد زیر، تعدادی دیگر از دلایل این ماجرا به شمار میروند:
فروش سریع محصولاتی که بیش از نیاز بازار تولید شدهاند.
گاهی کارخانهها با مازاد محصول روبهرو میشوند. در این صورت، برای اینکه بتوانند خودشان و انبارهایشان را از دست این محصولات مازاد نجات دهند، آنها را با قیمتی کمتر، روانه بازارهای خارجی میکنند. البته روشن است این ماجرا تنها تا زمانی که موجودی مازاد انبارهایشان تمام شود، ادامه پیدا میکند. پس از آن، دوباره قیمتها به حالت قبل برمیگردند.
بازکردن جای خود در یک بازار جدید
معمولاً این کاری است که شرکتهای تازهوارد، اما قدرتمند در یک صنعت که میزان رقابت در آن بسیار شدید است انجام میدهند. آنها علاوه بر کاهش قیمت ارائه محصول در یک بازه زمانی مشخص که با هدف شناساندن برندشان به مردم صورت میگیرد، از روشهای دیگری مانند «راهاندازی جشنوارهها»، «قرعهکشیها» و «دادن جایزههای ارزشمند» استفاده میکنند.
در تمام طول این مدت، شرکت تازهوارد در حال ضررکردن است، ولی چون پشتوانههای مالی قدرتمندی دارد، همچنان دوام میآورد. بعد از مدتی نهتنها دیگر خبری از آن همه جایزه و قرعهکشی نخواهد بود، بلکه قیمت محصول هم افزایش پیدا خواهد کرد.
خلاصشدن از دست کالاهای کمارزش
برخی شرکتها به سمت تولید کالاهایی میروند که نه جامعه به آنها نیاز دارد و نه بازار قدرتمندی دارند. معمولاً این ماجرا زمانی اتفاق میافتد که یک کارخانه یا تولیدی با هدف شکارکردن مشتریان حاشیهای یا جامعه محدودی از مشتریان که نیازهای بسیار خاصی دارند روی میدهد. وقتی همان جامعه کوچک هم خواهان آن محصولات نباشند، آن همه تلاش و خرجکردن آن همه منابع برای تولید آن محصول فایدهای ندارد. در این صورت، کارخانهها برای نجاتدادن باقیمانده منابعشان، تولید آن محصول را متوقف میکنند و موجودی انبارشان را با قیمتی بسیار پایین به فروش میرسانند.
چند نوع دامپینگ وجود دارد؟
دامپینگ از نظر مدتزمانی که طول میکشد به سه دسته تقسیم میگردد:
دامپینگ فصلی
وقتی فروشندهها یا تولیدکنندهها در یک کشور دیگر، فصل فروش محصولات را در کشور خودشان از دست بدهند و مطمئن باشند مردم خودشان دیگر خواهان آن محصولات نخواهند بود، باقیماندههای فروشنرفته از فصل قبلی خود را به کشورهای دیگر صادر میکنند. میتوانید این مورد را در صنعت لباس بهروشنی ببینید. برخی از لباسهای برندی که وارد ایران میشوند در این دسته جای میگیرند.
دامپینگ کوتاهمدت
این مورد، همان نوع مشهور از دامپینگ است که هم نمونه داخلی و هم نمونه خارجی دارد. هدف اصلی از اجرای این نوع دامپینگ، به دست آوردن سهم بیشتری از یک بازار و خارجکردن رقبای داخلی و خارجی است.
دامپینگ بلندمدت
در این نوع از دامپینگ، مواردی همچون «ارزانبودن ماده اولیه در یک کشور نسبت به کشور مقصد»، «وجود تکنولوژیهای پیشرفتهتری که باعث کاهش هزینه تولید میشوند»، «ارزانبودن نیروی کار» و… سبب میشوند قیمت تمامشده تولید یک محصول در یک کشور، بسیار ارزانتر از تولید همان محصول در یک کشور دیگر شود؛ به همین دلیل، کشور صادرکننده محصول، بدون آنکه زیر بار ضرر برود، محصولی مشابه را با قیمتی کمتر از نمونه داخلی آن وارد بازار کشورهای دیگر میکند.
سیاست، تجارت است.
کینگ کمپ ژیلت
چگونه با دامپینگ مقابله میشود؟
کشورها در مقابل رویدادن دامپینگ دو ابزار در دست دارند:
مالیات جبرانی و عوارض سنگین گمرکی
مالیات یکی از قدرتمندترین روشها برای مقابله با ورود آسان محصولاتی است که از آنها رنگ و بوی دامپینگ به مشام میرسد. البته در این مورد یک نکته کوچک وجود دارد و آن عضو بودن یا نبودن در «گات» است. «General Agreement on Tariff and trade» که بهاختصار آن را «GATT» صدا میزنند، یکی از سه موضوعی بود که در سال ۱۹۴۴ و در کنفرانس «برتون وودز» به تصویب رسید.
کشورهایی که عضو گات هستند، بعد از اینکه ثابت کردند یک کشور دیگر در حال انجام دامپینگ در کشورشان است، میتوانند مالیات جبرانی را روی آن کالا در نظر بگیرند. تفاوت کشورهایی مانند ایران که عضو گات نیستند، در این است که آنها برای وضع قوانین جدید مالیاتی روی کالاهای وارداتی نیازی به اثبات این ماجرا در هیچ جایی ندارند.
آنها هر زمان که تشخیص دهند دامپینگ در حال رخدادن است- یا حتی زمانی که به دلیلهای سیاسی نخواهند کشوری محصولاتش را وارد ایران کند – روی محصولات وارداتی، مالیاتهای سنگین وضع میکنند و نیازی هم ندارند که به کسی یا ارگانی بینالمللی در این زمینه پاسخگو باشند.
حمایت دولتی از تولیدکنندههای داخلی
دولتها میتوانند با در نظر گرفتن یارانههای گوناگون، معافکردن تولیدکنندهها از پرداخت مالیات و برداشتن موانع دست و پا گیر قانونی که بر سر راه تولیدکنندههای داخلی قرار دارند، دستی حمایتوار بر سر صنعت داخلی خود بکشند و در مقابل غولهای قلدر خارجی از آنها محافظت کنند.
معایب دامپینگ
رخدادن دامپینگ در بازار یک کشور مشکلات زیر را با خود به دوش میکشد:
از بین رفتن رقبای تجاری با محصولات ارزشمند
فریب قیمت میتواند تا مدتی بیکیفیتبودن محصولات را پوشش دهد، ولی تا آن زمان، تولیدکنندههای قدرتمند داخلی که محصولات بسیار باکیفیتی را تولید میکنند، از میدان رقابت بیرون انداخته میشوند.
افزایش حجم بیکاری در کشور
به دنبال از کار افتادن کارخانهها و مجموعههای داخلی، تعداد بسیار زیادی از مردم با بیکاری روبهرو میشوند. بعد از مدتی هم که کشور صادرکننده قیمت محصولات را به ارزش واقعی آنها برمیگرداند، مردم بیکار شده، باید با گرانی قیمتها هم دست و پنجه نرم کنند.
با چند نمونه از دامپینگ در بازارهای داخلی و خارجی آشنا شوید:
دامپینگ در آمریکا
آمریکا یکی از زخمخوردههای بزرگ دامپینگ به شمار میرود. ماجرا از این قرار بود که در یک بازه زمانی، ژاپن تصمیم گرفت با تکیه بر دستکاری قیمتها -دامپینگ – بازار داخلی آمریکا در بخش محصولات الکترونیکی و فولاد را از آن خود کند.
با وجود آنکه آمریکا نیز در آن زمان تولیدات خوبی در این دو صنعت داشت، ژاپنیها تصمیم گرفته بودند این رقیب را قبل از آنکه بتواند خودش را قدرتمندتر کند، از میدان بیرون کنند. کمکم محصولات ارزانقیمت ولی بسیار باکیفیت ژاپنی، جای خود را در بازار آمریکا باز کردند. این ماجرا درباره فولاد و حتی کفشهای ورزشی نیز به همین ترتیب پیش رفت.
دامپینگ در بازار اروپا
حتی در اروپا هم آثار دامپینگ ژاپنیها به چشم میخورد. البته آنها در این بازار بهجای لوازم الکترونیکی روی خودرو و فولاد تمرکز کردند و پس از مدتی به موفقیت موردنظرشان رسیدند.
دامپینگ در بازار ایران
کشور چین با تمام قوا در حال دامپینگ در بازار ایران است. این کشور شانس خود را تمام زمینههای ممکن امتحان کرد. با این کار شرکتها و کارخانههای زیادی ورشکست شدند و عده زیادی شغل خود را از دست دادند.
پاسخ به چند پرسش متداول درباره دامپینگ
آیا تنها پایینبودن قیمت کالای وارداتی میتواند نشانهای برای دامپینگ در نظر گرفته شود؟
پاسخ منفی است. نمیتوان اینطور برداشت کرد که اگر قیمت یک کالای وارداتی از قیمت آن کالا یا نمونه مشابهش در داخل کمتر باشد، حتماً دامپینگ رخ داده است؛ چون عوامل زیادی در کنار هم میتوانند شرایطی مشابه دامپینگ را به وجود بیاوردند؛ مثلاً شاید دولتها برای افزایش تراز پرداخت خارجی دست به کار شوند و شرایطی مشابه دامپینگ را به وجود بیاورند. در کل میتوان نتیجه گرفت که تشخیص رخدادن دامپینگ به این سادگی نیست.
آیا دامپینگ تنها از طریق کشورهای خارجی تحمیل میشود؟
پاسخ این پرسش نیز منفی است. کشور پذیرنده دامپینگ (مثلاً کشور خودمان ایران) نیز میتواند در کشورهای دیگر سبب ایجاد دامپینگ شود. نمونه روشن این ماجرا صنعت خودرو است. خودروهای ایرانی در داخل کشور با توجه به کارایی و کیفیتی که دارند، بسیار گران هستند، ولی همین خودروهای بیکیفیت در بازارهای خارجی با قیمتی بسیار کمتر به فروش میرسند.
آیا قیمت، تنها عنصر به وجود آورنده دامپینگ است؟
خیر، دامپینگ تنها بهدلیل تمایل کشورهای خارجی برای در اختیار گرفتن بازار داخلی یک کشور دیگر رخ نمیدهد. گاهی نبود تکنولوژیهایی که سبب آسان و ارزانشدن فرایند تولید میشوند نیز قیمت تمامشده یک کالا در خارج از کشور را بسیار کاهش میدهد؛ درنتیجه گاهی قیمت یک کالای خارجی، بسیار ارزانتر از یک کالای داخلی میشود.
آیا دامپینگ درباره تمام محصولات وارداتی رخ میدهد؟
خیر، ادویههای خاصی مانند «هل» را در نظر بگیرید. هل در ایران رشد نمیکند. این بدان معناست که نمونه مشابه داخلی از این محصول در ایران وجود ندارد؛ درنتیجه هل در ایران دامپینگ نمیشود. به زبان ساده، وقتی کشوری حرفی در تولید یک محصول نداشته باشد، دامپینگ درباره آن محصول را هم تجربه نمیکند.
یک چیز در تجارت قطعی است. شما و هر کسی اطراف شماست مرتکب اشتباه خواهید شد.
ریچارد برانسون
دامپینگ و دولتها؛ یکی به نعل یکی به میخ!
با وجود اینکه دامپینگ هم یک سیاست تجاری برای داشتن سهم بیشتری از یک بازار به شمار میرود، آثار جانبی آن بهقدری زیاد است که میتواند اقتصاد بازار هدف را دستخوش لرزشها و ویرانیهای اساسی کند. از سوی دیگر تشخیص رویدادن دامپینگ هم کار سادهای نیست و اگر در این زمینه سختگیریهای عجیب و غریبی صورت بگیرد، بستر ورود محصولات باکیفیت خارجی و فرصت استفاده مردم از تکنولوژیهای جدید از دست میرود. در هر صورت این وظیفه نهادهای دولتی است که با هوشمندی، جایی در میانه ماجرا را بگیرند و با این کار هم از اقتصاد داخلی محافظت کنند و هم دروازههای کشور را برای ورود محصولات درجه یک خارجی باز بگذارند.
نظر شما چیست؟ فکر میکنید ایران جز بازار خودرو در دیگر بازارهای خارجی هم دامپینگ را به راه انداخته باشد؟ اگر چنین موردی را سراغ دارید لطفاً برایمان مثال بزنید.
توجه: با وجود اینکه دو صرافی کوینکس و کوکوین هر دو فعلا بدون نیاز به تغییر IP فعالیت میکنند اما بهتر است برای امنیت بیشتر از IP ثابت خارج از ایران استفاده کنید.
برای ورود به صرافی کوینکس حتما باید با IP خارج از ایران وارد شوید.
به این مقاله امتیاز دهید تا با کمک شما کیفیت آن را بسنجیم
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری فارس، در سالروز عید بزرگ مبعث، حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظّم انقلاب اسلامی با مردم ایران سخن خواهند گفت. سخنرانی عید مبعث رهبر انقلاب هر ساله در جمع کارگزاران نظام و سفرای کشورهای اسلامی در حسینیه امام خمینی(ره) برگزار میشد که به علت شیوع کرونا به صورت سخنرانی تلویزیونی برگزار خواهد شد. این سخنرانی رأس ساعت 10:30 به طور مستقیم از شبکههای خبر و یک سیما، رادیو ایران و حسابهای دفتر رهبر انقلاب در شبکههای اجتماعی پخش خواهد شد. انتهای پیام/
شما می توانید این مطلب را ویرایش نمایید
این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
حمایت ۶۸ درصدی مردم روسیه از حمله به اوکراین – یونیت آزاد خبر
پربازدیدترین ها
یونیت آزاد خبر –
به گزارش خبرنگار اقتصاد بینالملل خبرگزاری فارس به نقل از رویترز، شرکت دایملر، تولیدکننده کامیونهای بنز، امروز اعلام کرد که تمام فعالیتهایش را در روسیه متوقف کرده است.
این شرکت میگوید، همکاری با شرکت کامیونسازی کاماز روسیه را هم به حالت تعلیق درآورده است.
بنز اعلام کرده نه تنها در قالب همکاری با شرکت کاماز کامیون تولید نخواهد شد، بلکه قطعهای هم قرار نیست به روسیه ارسال کند.
بنز در این باره گفته که در این همکاری همواره به تحریمها و قوانین کنترل صادرات به طول کامل پایبند بوده است.
دایملر مدعی شده که از درگیری نظامی بین روسیه و اوکراین کاملاً شوکه شده و شرایط را به دقت زیر نظر دارد. این خوردوساز آلمانی در توئیتر نوشت، ما تمام سیاستهای دولت آلمان و اتحادیه اروپا را اجرا خواهیم کرد.
روزنامه هاندلزبلات گزارش داده که شرکت مرسدس بنز میخواهد هر چه زودتر 15 درصد سهام خود در شرکت کاماز را واگذار کند.
انتهای پیام/
∎